- ۲۷ شهریور, ۱۴۰۴
- modir
- دیدگاه: 0
- اختلالات روان, دی اس ام, روان درمانی
اختلال وحشتزدگی
( Panic Disorder )
اختلال وحشتزدگی در طبقهبندی DSM-5 بهعنوان یکی از اختلالات اضطرابی تعریف میشود و با بروز حملات مکرر و غیرمنتظره وحشتزدگی مشخص میگردد. این حملات معمولاً با نشانههای شدید جسمانی و شناختی همراهاند و در پی آن، فرد دستکم بهمدت یک ماه دچار نگرانی مداوم درباره وقوع مجدد حملات یا تغییرات رفتاری قابلتوجه در جهت اجتناب از آنها میشود.
معیارهای اختلال وحشتزدگی
A: حملات پنیک مکرر و غیرمنتظره. حملة پنیک (حملة وحشتزدگی) عبارت است از ترس شدید، یا ناراحتی شدید و ناگهانی، که در عرض چند دقیقه به اوج خود میرسد، و در طی آن، چهار مورد (یا بیشتر) از سمپتومهای زیر روی میدهند:
نکته: افزایش ناگهانی میتواند از یک حالت یا وضعیت آرام، یا از یک حالت اضطراب، شروع شود (یعنی فرد آرام است و هیچ مشکلی ندارد و ناگهان دچار پنیک میشود، یا از چیزی مضطرب است و ناگهان پنیک میکند). ( در انگلیسی، don’t panic یعنی وحشت نکنید، پنیک نکنید).
1) تپش سریع و نامنظم قلب، تپش سریع قلب با صدای بلند، یا افزایش سرعت تپش قلب.
2) عرق کردن.
3) لرزیدن.
4) احساس تنگی نفس یا خفگی.
5) احساس گیر کردن چیزی در گلو.
6) درد یا ناراحتی در قفسه سینه.
7) تهوع یا درد در ناحیه شکم.
8) احساس سرگیجه، عدم تعادل، رسیدن به مرز غش کردن، یا غش کردن.
9) احساس سرد یا گرم شدن بدن (لرز گرفتن يا گُر گرفتگی).
10) پارستِزیاس (احساس بیحس شدن، مور مور یا سوزن سوزن شدن بدن).
11) دیریالیزیشن (واقعیتزدایی) یا دیپرسونالیزیشن (شخصزدایی).
12) ترس از دست دادن کنترل خود يا “دیوانه شدن”.
13) ترس از مردن.
توجه: سمپتومهای مختص فرهنگ (مثلا، تینیتوس،خشکی و گرفتگی گردن، سردرد، جیغ کشیدن یا گریه کردن غیرقابل کنترل) ممکن است مشاهده شوند. چنین سمپتومهایی نباید به عنوان یکی از چهار سمپتوم ضروری در نظر گرفته شوند.
B: بعد از حداقل یکی از این حملات پنیک، فرد به مدت ۱ ماه (یا بیشتر) یکی از موارد زیر یا هر دو را تجربه کرده است:
1) نگرانی مکرر و مداوم دربارة وقوع مجدد حملات پنیک و پیامدهای آنها (مثلا، از دست دادن کنترل، دچار حملة قلبی شدن، “دیوانه شدن” (به گفتة خود بیماران)).
2) تغییرات ناسازگارانه و چشمگیر یا معنادار در رفتار که با این حملات مرتبط هستند (مثلاً، فرد رفتارهایی در پیش میگیرد تا از حملات پنیک اجتناب کند. برای مثال، از ورزش کردن يا از قرار گرفتن در موقعیتهای ناآشنا حذر میکند).
C: این اختلال را نمیتوان به تأثیر مستقیم یک ماده (مثلاً، مواد مخدر مثل کوکائین، آمفتامینها، کافئین؛ یا داروهای تجویزی،مثل باربیتوراتها) یا یک عارضة پزشکی دیگر (مثلا، هایپرتیروئیدیسم، هایپرپاراتیروئیدیسم، فئوکروموسیتوما، اختلالات تشنجی، اختلالات قلبی-ریوی (مثل آسم، آریتمی قلبی، یا بیماری انسداد ریوی مزمن (COPD))) نسبت داد.
D: برای این اختلال نمیتوان علتهای بهتری پیدا کرد (مثلا، حملات پنیک فقط در واکنش به موارد زیر روی نمیدهند: بعضی موقعیتهای اجتماعی که فرد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی از آنها میترسد؛ اشیا یا
رد موقعیتهای فوبیازایی که فرد را محدود و ناراحت میکنند،مثلاً در فوبیاهای خاص؛ وسواسها، مثلاً در اختلال وسواسی-اجباری؛ محرکهایی که رویدادهای تروماتیک در اختلال PTSDرا به یاد فرد میاندازند، یا جدایی از افرادی که فرد به آنها دلبستگی دارد در اختلال اضطراب جدایی).
ویژگی های تشخیصی
ویژگی اصلی اختلال وحشتزدگی حملات پنیکِ غیرمنتظره و مکرر است (معیار A). (برای توصیف کامل سمپتومها و مسیر بالینی یک حملة پنیک يا پنیک اتک، به قسمت “اسپسیفایر پنیک اتک”،که بعد از این قسمت آمده است نگاه کنید). حملة پنیک (panic attack) به هجوم ناگهاني ترس شدید يا ناراحتي شدید که در عرض چند دقیقه به اوج خود میرسد اشاره دارد. در طول حملة پنیک حداقل ۴ سمپتوم جسمی و شناختی از فهرستِ ۱۳ سمپتوم روی میدهند. اصطلاح recurrent (مکرر) معنای بیش از یک بار پنیک اتکِ غیرمنتظره است. اصطلاح unexpected(غیرمنتظره) به آن دسته از حملات پنیک گفته میشود که برای آنها هیچ (محرک راهنما) یا (ماشه، جرقهزننده) در لحظة وقوع حملة پنیک وجود ندارد. یعنی، حملة پنیک ظاهراً به قول انگلیسیها، (یکهو، یکدفعه) روی میدهد. مثلاً، فرد در حال استراحت و ریلکس کردن است یا تازه دارد از خواب بیدار میشود (حملة پنیک شبانه، nocturnal panic attack). در تضاد با آن، حملات پنیک منتظره حملاتی هستند که برایشان واضح و آشکار وجود دارد. مثلا، موقعیتی که پنیک اتکها معمولاً در آن روی دادهاند. تعیین منتظره یا غیرمنتظره بودن حملات پنیک توسط درمانگر انجام میشود و او این قضاوت را بر اساس ترکیبی از دو عامل انجام میدهد: (1) سوالات دقیق دربارٌ ترتیب رویدادهای قبل از حملة پنیک يا رویدادهایی که منجر به حملة پنیک شدهاند، و(2) قضاوت خود فرد دربارة این که حمله ظاهراً هیچ علت آشکاری نداشته است. تفسیرهای فرهنگی ممکن است در منتظره یا غیرمنتظره دانستن حملات پنیک تاثیر بگذارند (به قسمت “مسائل تشخیصی مرتبط با فرهنگ” برای این اختلال مراجعه کنید). در ایالات متحده و اروپا، تقریباً نیمی از افراد مبتلا به اختلال پنیک هم حملات پنیک منتظره و هم حملات غیرمنتظره دارند. بنابراین، حضور حملات پنیکِ منتظره باعث منتفی شدن احتمال ابتلای فرد به اختلال پنیک نمیشود. فراوانی و شدت حملات پنیک تفاوت بسیار زیادی با یکدیگر دارند. از لحاظ فراوانی، بعضی حملات با فراوانی متوسط ممکن است روی دهند (مثلاً، یک بار در هفته) و هر بار چندین ماه ادامه یابند. بعضی حملات ممکن است کوتاهمدتتر اما فراوانتر باشند (مثلاً هر روز) و بین آنها چند هفته یا چند ماه فاصله باشد و هیچگونه حملهای در این چند هفته یا چند ماه روی ندهد. بعضی حملات پنیک فراوانی کمتری دارند (مثلاً دو بار در ماه) و چندین سال ادامه مییابند. افرادی که به فراوانی دچار حملات پنیک نمیشوند با کسانی که حملات پنیک را با فراوانی بیشتری تجربه میکنند از لحاظ سمپتومهای حملات پنیک، ویژگیهای دموگرافیک (سن، جنس و ساير ویژگیها) کاموربیدیتی با سایر اختلالات، سابقة خانوادگی، و دادههای بیولوژیک، مشابهت دارند. از لحاظ شدت، افراد مبتلا به اختلال پنیک هم حملات پنیک با سمپتومهای کامل (چهار سمپتوم یا بیشتر) و هم حملات پنیک با سمپتومهای محدود (کمتر از چهار سمپتوم) را دارند. از یک حملة پنیک به حملة دیگر، تعداد و نوع سمپتومهای حملة پنیک معمولاً با یکدیگر متفاوت هستند. با این حال، برای مبتلا دانستن فرد به اختلال پنیک، تعداد حملات پنیک با سمپتومهای کامل باید حداقل ۲ بار باشد.
پنیک اتکِ شبانه، (یعنی بیدار شدن از خواب در حالت وحشتزدگی) با وحشتزدگی بعد از بیدار شدن کامل از خواب تفاوت دارد. در ایالات متحده آمریکا، پنیک اتکِ شبانه ظاهراً حداقل یک بار در تقریباً یک چهارم تا یک سوم افراد مبتلا به پنیک دیسوردر روی میدهد و اکثر این افراد پنیک اتکهای روزانه نیز دارند. افرادی که هم پنیک اتکهای روزانه و هم پنیک اتکهای شبانه دارند معمولاً به طور کلی پنیک دیسوردر شدیدتری دارند. نگرانیهای مرتبط با حملات پنیک و پیامدهای آنها معمولاً سه نوع هستند: (۱) نگرانیهای جسمی. افراد نگران این هستند که مبادا حملات پنیک نشاندهندة حضور یک بیماری خطرناک و تهدیدکنندة جان باشد (مثلا، بیماری قلبی، اختلال تشنجی)؛ (2) نگرانیهای اجتماعی. افراد نگران میشوند که مبادا به علت سمپتومهای آشکار پنیک، جلوی دیگران خجالتزده شوند یا دیگران دربارة آنها قضاوت منفی داشته باشند؛ و(3) نگرانیهای مرتبط با عملکرد روانی ناسازگارانه، مثلاً، افراد فکر میکنند که “در حال دیوانه شدن” یا از دست دادن کنترل هستند (معیار B). افرادی که میگویند ترس از مردن را در پنیک اتکهای خود تجربه میکنند معمولاً سمیتومهای شدیدتری از پنیک دیسوردر را دارند (مثلاً، پنیک اتکهایی با سمپتومهای بیشتر). تغییرات ناسازگارانه در رفتار معرف تلاشهای فرد برای به حداقل رساندن يا اجتناب کردن از حملات پنیک يا پیامدهای آنها هستند. بعضی مثالها عبارتند از اجتناب از فشار آوردن جسمی به خود، سازماندهي مجدد زندگی روزمره طوری که اطمینان حاصل شود در صورت بروز حملة پنیک کسانی هستند که بتوانند بلافاصله به کمک فرد بیایند، محدود کردن فعالیتهای معمولي زندگی روزمره و اجتناب کردن از موقعیتهایی از نوع آگورافوبیا، مثل ترک کردن خانه، استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی، یا رفتن به خرید. در صورت حضور آگورافوبیا، میتوان فرد را مبتلا به آن نیز اعلام کرد (هم مبتلا به اختلال پنیک و هم مبتلا به آگورافوبیا).
ویژگیهای فرعی
علاوه بر آن بر نگرانی راجع پنیک اتکها و پیامدهای آنها، بسیاری از مبتلایان به اختلال پنیک میگویند که به طور دائم يا با فاصلههای نامشخص احساس اضطراب میکنند و این احساس اضطراب بیشتر در ارتباط با نگرانی دربارة سلامت جسمی و سلامت روانی است. برای مثال، افراد مبتلا به اختلال پنیک وقتی یک سمپتوم فیزیکی خفیف یا عارضة جانبی یک داروی تجویزی را تجربه میکنند یک پيامد فاجعهآمیز را در اثر آن پیشبینی میکنند (مثلا، فکر میکنند که بیماری قلبی دارند یا سردرد آنها به معنای حضور یک تومور مغزی است). اینگونه افراد معمولاً عوارض جانبی داروهای تجویزی را زیاد نمیتوانند تحمل کنند. علاوه بر آن، مبتلایان به اختلال پنیک ممکن است به طور گسترده دربارة تواناییهای خود برای تکمیل تکالیف روزمره یا تحمل استرسورهای زندگی روزمره دغدغه خاطر داشته باشند، به منظور کنترل حملات پنیک به مصرف افراطی مواد و داروها روی بیاورند (مثلا، الکل، داروهای تجویزی، يا مواد مخدر) با هدف کنترل حملات پنیک رفتارهای افراطی پیش بگیرند (مثلا، مقدار غذایِ خود را بهشدت محدود کنند، یا از بعضی مواد غذایی اجتناب کنند، یا داروهای تجویزی مصرف کنند تا سمپتومهای فیزیکی که باعث آغاز حملات پنیک میشوند کاهش یابند).
شیوع
شیوع ۱۲ ماهة اختلال پنیک در مردم آمریکا و چند کشور اروپایی حدود %2 تا %3 در نوجوانان و بزرگسالان است. شیوع تمام-عمری در سطح جهانی %1.7 تخمین زده میشود. با% 2.7 تخمینِ شیوع تمام عمری در آینده طبق نظرسنجیهای سازمان بهداشت جهانی. در ایالات متحدة آمریکا، شیوع تخميني اختلال پنیک در بین لاتینها، سیاهپوستان آمریکایی، سیاهپوستان کارائیبی، و آمریکاییهای زردپوست، در مقایسه با سفید پوستان غیرلاتینی، به مقدار معناداری کمتر است. شیوع تخمینی اختلال پنیک در سرخپوستان آمریکایی بین %2.6 تا %4.1 است. در کشورهای آسیایی، آفریقایی، و آمریکای لاتین شیوع کمتر است: بین%0.1 تا%0.8 . موارد اختلال پنیک در زنان بیشتر از مردان است (حدود ۲ به ۱). تفاوت شیوع در دو جنس در نوجوانی روی میدهد و تا قبل از ۱۴ سالگی نیز قابل مشاهده است. با اینکه حملات پنیک در کودکان نیز روی میدهند، شیوع آن به طور کلی در کودکان زیر ۱۴ سال کمتر از %0.4 است. شیوع اختلال پنیک در طول نوجوانی و احتمالاً بعد از شروع بلوغ جنسی، به تدریج افزایش مییابد، مخصوصاً در دختران، و در بزرگسانی به اوج خود میرسد. شیوع در افراد مسنتر کاهش می یابد (%0.7 در بزرگسالان بالاتر از ۶۴ سال)، و شدت آن احتمالاً به سطوح سابکلینیکال میرسد.
شروع و مسیر بالینی
سن میانه یا میانه سن شروعِ اختلال پنیک در ایالات متحده ۲۰ تا ۲۴ سالگی است، و در سطح ملّی
۳۲ سالگی است. متوسط سن در زمان شروع اختلال 34.7 سالگی است. تعداد اندکی از کیسها در کودکی شروع میشوند، و شروع بعد از ۵۵ سالگی غیرعادی است اما میتواند روی دهد. مسیر بالینی معمول، در صورتی که اختلال پنیک مورد درمان قرار نگیرد، مزمن است اما شدت آن نوسان دارد. در بعضی افراد سمپتومها گاهی ظاهر میشوند و بین هر بار ظاهر شدن چندین سال فاصله میافتد و هیچ سمپتومی ظاهر نمیشود. در بعضی دیگر، سمپتومها به طور دائم و با شدت ظاهر میشوند. فقط اقلیتی از افراد بهبود کامل دارند بدون آنکه در عرض چند سال دوباره دچار حملات پنیک بشوند. مسیر بالینی اختلال پنیک معمولاً تحت تأثیر انواع دیگر اختلالات قرار میگیرد و پیچیده میشود، مخصوصاً سایر اختلالات اضطرابی، اختلالات افسردگی، و اختلالات مصرف مواد. (به قسمت “کاموربیدیتی”مراجعه کنید). طبق بعضی گزارشها، مسیر بالینی این اختلال در سیاهپوستان آمریکایی بزرگسال در مقایسه با سفیدپوستان غیر-آمریکای لاتینی مزمنتر است،احتمالاً به این دلایل: تأثیر بادوام نژادپرستی و تبعیض، استیگمای ناشی از بیماری روانی، و محدودیت دسترسی به خدمات مناسب و کافی. اختلال پنیک در کودکان بسیار نادر است، با این حال، وقتی از افراد خواسته میشود به گذشته نگاه کنند و زمانِ اولین وقوع (“اپیزودهای ترس”) را به یاد بیاورند، معمولاً میگویند که در کودکی دچار چنین ترسهایی شدهاند. اختلال پنیک در توجوانان نیز، مثل بزرگسالان، معمولاً مسیر بالینی مزمن دارد و به طور فراوان با سایر اختلالات اضطرابی، افسردگی، و دوقطبی کاموربید است. تا کنون بین سمیتومهای بالینی نوجوانان و بزرگسالان هیچ تفاوتی یافت نشده است. با این حال، نوجوانان ممکن است بیشتر از بزرگسالان در مورد وقوع مجدد حملات پنیک نگران باشند. پایینتر بودن شیوع اختلال پنیک در بزرگسالان مسنتر ظاهراً به علتِ پدیدهای به نام است، یعنی، کاهش يا افت فعالیت دستگاه عصبی خودمختار در اثر بالا رفتن سن. مشاهده شده است که بسیاری از افراد سالمندی که، به قول انگلیسیها، (احساساتِ پنیکی) دارند حملات پنیک با سمپتومهای محدود و اضطراب تعمیم یافته را به طور همزمان دارند (وضعیتی که با اصطلاح هیبرید، به آن اشاره میشود). همچنین، سالمندان معمولاً حملات پنیک را به موقعیتهای استرسآمیز خاصی ربط میدهند، مثلا، به یک عمل جراحی يا به یک فضا یا ستینگ اجتماعی. وقتی از سالمندان خواسته میشود به گذشته نگاه کنند و برای حملات پنیک خود توضیحاتی بدهند، توضیحاتی میدهند که ممکن است احتمال دیاگنوز شدنِ آنها به اختلال پنیک را منتفی کنند، حتی اگر در آن لحظه یک حملة پنیک در واقع به صورت غیرمنتظره روی داده باشد (و بر این اساس، بتوان آن را مبنایی برای مبتلا دانستن فرد به اختلال پنیک دانست). به عبارت دیگر، توضیحات افراد سالمند درباره حملات پنیک در گذشته ممکن است با واقعیت مطابقت نداشته باشند، به این صورت که بدون دلیل و به صورت غیرمنتظره دچار حملة پنیک شده باشند اما خودشان علتِ آن را بعضی موقعیتهای استرسزا بدانند. این باعث میشود این افراد دربارة حملة پنیک غیرمنتظره توضیح کمتر از حد واقعی بدهند و بنابراین، درمانگران باید با دقت از سالمندان سوال بپرسند تا این موضوع را بسنجند که آیا حملات پنیک، قبل از اینکه سالمندان وارد موقعیت مورد نظر بشوند، منتظره بودهاند یا غیرمنتظره. هدف این است که حملات غیرمنتظره، و احتمال ابتلا به اختلال پنیک نادیده گرفته نشود. پایین بودن شیوع در کودکان میتواند به این علت باشد که کودکان با دشواری میتوانند سمپتومهای خود را گزارش بدهند، اما ناتوانی کودکان در گزارش دادن سمپتومها محتمل به نظر نمیرسد زیرا کودکان قادرند ترس شدید یا وحشتزدگی خود در رابطه با جدا شدن از والدین یا مواجهه با محرکهای فوبیک را نشان بدهند. نوجوانان معمولاً کمتر از بزرگسالان دربارة حملات پنیک راحت حرف میزنند، بنابراین، درمانگران باید بدانند که حملات پنیکِ غیرمنتظره در نوجوانان نیز بسیار شبیه به بزرگسالان، روی میدهند، و به هنگام مواجهه با نوجوانانی که اپیزودهایی از ترس شدید یا رنج شخصي شدید دارند باید حواسشان به این موضوع باشد.
عوامل خطر و عوامل پیشآگهی
عوامل خلق و خویی. ریسک فاکتورهای شروع حملات پنیک و پنیک دیسوردر عبارتند از:
- عاطفیت یا هیجانپذیری منفی که نوروتیزم نیز نامیده میشود، یعنی مستعد بودن برای تجربه کردن هیجانهای منفی.
● حساسیت به اضطراب، یعنی مستعد بودن برای باور داشتن به اینکه سمپتومهای اضطراب برای فرد مضر هستند.
- بازداری رفتاری. بازداری رفتاری عبارت است از مستعد بودن بعضی از کودکان برای متوقف کردن رفتاری که در حال انجام دادنش بودند و واکنش نشان دادن به افراد ناشناس یا موقعیتهای ناشناس با سکوت کردن و خود را عقب کشیدن. به عبارت دیگر، بازداری رفتاری اشاره دارد به محتاط ،ساکت، و درونگرا بودن در پاسخ به موقعیتها، رویدادها، و مردم جدید.
- اجتناب از آسیب. اجتناب از آسیب یک تریتِ شخصیتی است که ویژگیهای اصلی آن عبارتند از نگرانی (در هنگام پیشبینی رویدادها) بدبینی، ترسویی (ترس از ناشناختهها و ترس از مطمئن نبودن)، خجالتی بودن (نسبت به غریبهها)، شکاکیت،و زود خسته شدن.
سابقة (اپیزودهای ترس، یعنی، حملاتی که با تعداد محدودی سمپتوم روی میدهند و معیارهای کامل برای یک حملة پنیک را ندارند) میتواند یک ریسک فاکتور برای حملات پنیک و اختلال پنیک در دورههای بعدی زندگی باشد، مخصوصاً زمانی که اولین تجربة پنیک به عنوان تجربهای منفی ارزیابی میشود. با اینکه اضطراب جدایی در کودکی، مخصوصاً وقتی شدید است، میتواند قبل از شروع اختلال پنیک در دورههای بعدی زندگی روی دهد یک ریسک فاکتور باثبات نیست (یعنی، بسیاری از مطالعات ریسک فاکتور بودن آن را تایید نکردهاند).
عوامل محیطی. اکثر افراد قادرند عوامل استرسزا را در چند ماو قبل از اولین حملة پنیک به یاد بیاورند یا شناسایی کنند (مثلاء استرسورهای میانفردی و استرسورهای مرتبط با سلامت جسمی. مثل تجربههای منفی با مواد مخدر یا داروهای تجویزی، بیماری، یا مرگ یکی از اعضای خانواده). علاوه بر آن، هرچه استرس زندگی بیشتر باشد شدت پنیک دیسوردر بالاتر است (رابطة همبستگی مثبت بین مزمن بودن استرس زندگی با شدیدتر بودن پنیک دیسوردر). بین%10 تا %60 افراد مبتلا به پنیک دیسوردر میگویند که سابقة تروما دارند، و تجربههای استرسزا در زندگی و ناملایمات زندگی در کودکی با شدیدتر بودن پنیک دیسوردر رابطة همبستگی دارند. اور-پروتکشن (محافظت کردن بیش از حد) از سوی والدین و گرميِ هیجانِ پایین (کم عاطفه بودن) ریسک فاکتورهای پنیک دیسوردر هستند. افرادی که منابع و امکانات مالی زیادی ندارند با احتمال بیشتری سمپتومهایی دارند که معیارهای پنیک دیسوردر را برآورده میکنند. سیگار کشیدن یک ریسک فاکتور برای پنیک اتکها و پنیک دیسوردر است.
عوامل ژنتیک و فیزیولوژیک. باور بر این است که تعداد زیادی ژن در ایجاد آسیبپذیری نسبت به اختلال پنیک نقش دارند. با این حال، هنوز معلوم نیست این ژنها یا محصولات ژنی، يا وظایف مختص به مناطق ژنتیک، که در این اختلال نقش دارند، دقیقاً کدامها هستند. در بین فرزندانِ والدین مبتلا به اختلالات اضطرابی، اختلالات افسردگی، و اختلالات دوقطبی، خطر ابتلا به اختلال پنیک بیشتر است. مشکلات تنفسی، مثل آسم، از لحاظ سابقة قبلی، کاموربیدیتی، و سابقة خانوادگی، با اختلال پنیک مرتبط هستند. افراد مبتلا به پنیک دیسوردر حساسیت بسیار زیادی به تحریک دستگاه تنفسی با استفاده از هوای غنی شده نشان میدهند. مختل شدگی دستگاه تنفسی، مثل آسم، ممکن است از لحاظ سوابق قبلی، کاموربیدیتی، و سابقة خانوادگی با پنیک دیسوردر رابطه داشته باشد.
مسائل تشخیصی مرتبط با فرهنگ
فراوانی ترسها دربارة سمپتومهای ذهنی و جسمي اضطراب ظاهراً در کانتکستهای فرهنگی مختلف متفاوت است و ممکن است در فراوانی حملات پنیک و اختلال پنیک تأثیر بگذارد. همچنین، انتظارات فرهنگی ممکن است در طبقهبندی حملات پنیک به دو گروه منتظره و غیرمنتظره تأثیر بگذارد. برای مثال، یک فرد ویتنامی که بعد از راه رفتن در یک محیط پر از باد دچار حملة پنیک میشود (عارضهای که در زبان ویتنامی، trَung gio، به معنای “باد خورده”، hit by the wind نامیده میشود)، ممکن است حملة پنیک را به قرار گرفتن در معرض باد نسبت دهد زیرا در فرهنگ ویتنامی، این دو تجربه به یکدیگر ربط داده میشوند و یک (سندروم فرهنگی) تشکیل میدهند.در این مثال، حملة پنیک “منتظره” محسوب میشود. انواع متنوعی از سایر مفاهیم فرهنگي دیسترس با اختلال پنیک مرتبط دانسته شدهاند. از جمله (“حملة اعصاب” در معنای لغوی) در آمریکای لاتین تبارها، (حملات خیال، خیال در زبان کامبوجی به معنای “باد” است) و (از دست دادن روح) در کامبوجیها. سمپتومهای میتوانند شامل لرزش، جیغ کشیدن يا گریه کردن غیرقابل کنترل، رفتار پرخاشگرانه یا انتحاری، و دیپرسونالیزیشن و دیریالیزیشن، که ممکن است مدتِ ادامه یافتن آنها بیشتر از چند دقیقه، که معمول حملات پنیک است، باشد. بعضی سمپتومهای معیارهای لازم برای عارضههایی غیر از حملة پنیک را برآورده میکنند (مثلاً (اختلال تبدیلی)). این مفاهیم فرهنگی در سمپتومها و فراوانی اختلال پنیک تأثیر میگذارند، از جمله در عقیدة فرد راجع به غیرمنتظره یا منتظره بودن حملات، زیرا مفاهیم فرهنگی دیسترس میتوانند باعث ایجاد ترس از بعضی موقعیتهای خاص شوند. از جر و بحثهای میانفردی گرفته تا انواع تلاشهای جسمی (مرتبط با حملات)، تا باد اتمسفری (مرتبط با حملاتtrَung gio). درمانگران باید جزئیات فرهنگی در رابطه با علتیابی حملات توسط افراد را با دقت مشخص کنند تا شاید در تفکیک حملات منتظره از غیرمنتظره به آنها کمک کند. برای اطلاعات بیشتر دربارة مفاهیم فرهنگی دیسترس، به فصل ۲۴ ، “فرهنگ و تشخیص اختلالات روانی” در بخش III رجوع کنید. نگرانیهای خاص و مشخص یا پیامدهای آن احتمالاً بین گروههای قومی-نژادی و کانتکستهای فرهنگی (و بین گروههای سنی و گروههای جنسیتی) متفاوت هستند. در بین زردپوستان آمریکایی، آمریکاییهای لاتینتبار، و سیاهپوستان آمریکایی در ایالات متحدة آمریکا، بعد از در نظر گرفتن اثر فاكتورهاي دموگرافیک، پنیک دیسوردر با گزارشهایی دربارة تبعیض قومی و نژادپرستی ربط داده شده است. برای ایالات متحدة آمریکا، نمونههای آماری گرفته شده از جامعة سفید پوستان غیرلاتینی در مقایسه با سیاهپوستان آمریکایی دیسفانکشن بسیار کمتری دارند، همچنین، وقتی از شدت (که به صورت آبجکتیو (عینی) تعریف شده بود) استفاده شد، معلوم شد میزان این شدت در سیاهپوستان کارائيبي غیرلاتین و مبتلا به اختلال پنیک بیشتر است، هم در سیاهپوستان آمریکایی و هم در سیاهپوستان کارائیبی، فراوانی اختلال پنیک به طور کلی، کمتر است. اینها نشان میدهند که در بین افرادی با اجداد سیاهپوست، معیارهای اختلال پنیک ممکن است فقط زمانی برآورده شوند که مقدار قابل توجهی شدت و دیسفانکشن وجود دارد. فراوانی استفاده از خدمات سلامت روانی برای پنیک دیسوردر در بین گروههای قومی و نژادی متفاوت است.
مسائل تشخیصی مرتبط با جنس و جنسیت
فراوانی پنیک دیسوردر در زنان تقریباً دو برابر مردان است. عود پنیک دیسوردر همچنین با فراوانی بیشتری در زنان بزرگسال در مقایسه با مردان بزرگسال روی میدهد، و اين نشان میدهد که مسیر بالینی این اختلال در زنان بیثباتتر است. تفاوتهای جنسیتی در مسیر بالینی در بین نوجوانان نیز مشاهده میشوند. پنیک دیسوردر در کیفیت زندگی از لحاظ سلامتی در زنان بیشتر از مردان تأثیر میگذارد که ممکن است قابل انتساب به سطوح بالاتر حساسیت اضطراب در زنان یا سطوح بالاتری از کاموربیدیتی با آگورافوبیا و افسردگی باشد. حساسیت به اضطراب (نوعی trait های شخصیتی یا آمادگی ذاتی برای باور داشتن به مضر بودن سمپتومهای اضطراب است. شواهدی وجود دارند دال بر (دی-مورفیسم جنسی). به این صورت که آللهای احتمالاً به صورت یک ریسک فاکتور مختص-زنان برای پنیک دیسوردر عمل میکنند.
مارکرهای تشخیصی
افراد مبتلا به پنیک دیسوردر یک سوگیری توجهی نسبت به محرکهای تهدید کننده دارند. در افراد مبتلا به پنیک دیسوردر، در مقایسه با افراد غیر مبتلا به این اختلال، پنیک اتکها ممکن است با شدتِ بسیار بیشتری توسط موادی با مکانیسمهای متفاوتی از فعالیت، مثل لاکتات سدیم، کافئین، ایزوپروترنول، یوهیمبین، دیاکسید کرین، و کولِسیستوکینینایجاد شوند. دانشمندان علاقة زیادی به رابطة بین پنیک دیسوردر و حساسیت به این مواد پنیک-زا دارند، با اينکه هیچیک از دادههای موجود نمیتوانند به تشخیص کمک کنند. دادههای حاصل از حساسیت دستگاه تنفسی به تحریک توسط این مواد میتواند مقداری specificity برای پنیک دیسوردر و اختلالات مرتبط با آن، مثل اختلال اضطراب جدایی، نشان دهد. سطوح هميشه بالاي هایپر-ونتیلیشن در خط پایه و فراوانی آه کشیدن ممکن است در افراد مبتلا به پنیک دیسوردر حضور داشته باشند، با این حال، هیچیک از این یافتههای آزمایشگاهی دیاگنوستیکِ اختلال پنیک محسوب نمیشوند.
رابطه با افکار خودکشی و رفتارهای انتحاری
حملات پنیک و ابتلای قطعی فرد به اختلال پنیک در ۱۲ ماه گذشته با فراوانی بیشترِ موارد اقدام به خودکشی و افکار انتحاری در ۱۲ ماه گذشته مرتبط هستند حتی وقتی که کاموربیدیتی و سابقة کودک آزاری و ساير ریسک فاکتورهای خودکشی در نظر گرفته شدهاند. تقریباً %25 بیماران مبتلا به پنیک دیسوردر که به مراکز خدمات درمانی مراجعه کردهاند میگویند که افکار خودکشی دارند. پنیک دیسوردر ممکن است ریسک اقدام به خودکشی در آینده را افزایش دهد اما ریسک مرگ ناشی از خودکشی را نه. دادههای حاصل از نظرسنجیهای اپیدمیولوژیک راجع به سمپتومهای پنیک اتک نشان میدهند که سمپتومهای شناختي پنیک (مثلا، دیریالیزیشن) ممکن است با افکار خودکشی رابطة همبستگی داشته باشند در حالی که سمپتومهای فیزیکی (مثلا، سرگیجه، تهوع) ممکن است با رفتارهای انتحاری رابطه داشته باشند.
پیامدهای اختلال پنیک در عملکرد افراد
در بین اختلالات اضطرابی، اختلال پنیک با سطوح بالاتری از نقص عملکردی در زمینههای اجتماعی، شغلی و جسمی؛ هزینههای اقتصادی قابل توجه؛ و بالاترین تعداد مراجعه به پزشکان همراه است. هرچند موارد بالا، وقتی آگورافوبیا نیز حضور دارد شدیدتر هستند. افراد مبتلا به اختلال پنیک ممکن است به طور فراوان از محل کار خود یا از مدرسه یا دانشگاه غیبت کنند تا به مطب دکتر یا بخش اورژانس بیمارستانها بروند، و این ممکن است به از دست دادن شغل یا ترک تحصیل منجر شود. در بزرگسالان مسنتر، دیسفانکشن ممکن است در وظایف رسیدگی به دیگران یا در فعالیتهای داوطلبانه مشاهده شود و پنیک دیسوردر با پایینتر بودن سطح زندگی از لحاظ مسائل مرتبط با سلامت و بالاتر بودن مراجعه به بخش اورژانس بیمارستانها و دریافت خدمات مرتبط است. حملات پنیک با سمپتومهای کامل، در مقایسه با حملات پنیک با سمپتومهای محدود، معمولاً با موربيديتي بیشتری همراه هستند (مثلا، استفادة بیشتر از خدمات پزشکی، ناتوانی بیشتر، پایینتر بودن کیفیت زندگی).
تشخیص افتراقی
دیگر اختلال اضطرابی مشخص يا دیگر اختلال اضطرابی نامشخص. اگر در حملات پنیک، سمپتومهای کامل (غیرمنتظره) هرگز حضور نداشتهاند، نباید فرد را مبتلا به اختلال پنیک اعلام کرد. در مورد حملات پنیک غیرمنتظره با حضور فقط بعضی سمپتومها باید دیاگنوز دیگر اختلال اضطرابی مشخص يا دیگر اختلال اضطرابی نامشخص را در نظر گرفت.
اختلال اضطرابی ناشی از یک عارضة پزشکی دیگر. اگر حملات پنیک، به قضاوت درمانگرپيامد فیزیولوژیک و مستقیم یک عارضة پزشکی دیگر باشند، نباید درمانجو را مبتلا به اختلال پنیک اعلام کرد. نمونههایی از عارضههای پزشکی که میتوانند حملات پنیک ایجاد کنند عبارتند از هایپرتیروئیدیسم. هایپرپاراتیروئیدیسم، فئوکروموسیتوما، نارساییهای وستیبولار، اختلالات تشنجی، و عارضههای قلبی-ریوی (مثلاً، انواع آریتمی. تاکیکاردیای سوپرا- ونتریکولار، آسم و بیماری انسداد مزمن ریهها). تستهای آزمایشگاهی مناسب (مثلاً، اندازهگیری سطوح کلسیم در سرُم خون برای کشف هایپرپاراتیروئیدیسم؛ هولتر مانیتور برای انواع آریتمی) یا معاینات فیزیکی (مثلا، معاینة جسمی برای کشف عارضههای قلبی) میتوانند در تعیین نقش علّی یک عارضة پزشکي دیگر مفید واقع شوند. ویژگیهایی مثل شروع بعد از ۴۵ سالگی یا حضور سمپتومهای آتیپیکال در طول یک پنیک اتک (مثلا، سرگیجه، از هوش رفتن، از دست دادن کنترل مثانه یا روده، گفتار نامفهوم، آمنزیا) نشاندهندة این هستند که ممکن است یک عارضة پزشکی دیگر یا یک ماده علت سمپتومهای پنیک اتک باشند.
اختلال اضطرابی ناشی از ماده/دارو. اگر حملات پنیک، به قضاوت درمانگر، پیامد فیزیولوژیک و مستقیم یک ماده باشند، نباید درمانجو را مبتلا به اختلال پنیک اعلام کرد. مسمومیت با مواد محرک (استیمولانتهایی) که سیستم عصبی مرکزی را تحریک میکنند (مثلاً، کوکائین، مواد آمفتامین-مانند، کافئین) يا کانابیس، و پرهیز (ترک) مواد دپرسانتی که سیستم عصبی مرکزی را کُند میکنند (مثلا، الکل، باربیتوراتها) میتوانند منجر به حملات پنیک شوند، اما اگر روی دادن حملات پنیک بعد از حل شدنِ مشكلِ مصرف مواد ادامه یابد (مثلاً، مدتهای طولانی بعد از محو شدن آثار ناشی از مسمومیت با ماده یا ترک ماده) باید احتمال اختلال پنیک را در نظر گرفت. علاوه بر آن، در بعضی افراد ممکن است اختلال پنیک قبل از شروع مصرف ماده به وجود آید و ممکن است با افزایش مصرف ماده مرتبط باشد، مخصوصاً به منظورِ خود-تجویزی، و به همین دلیل، درمانگر باید سوابق درمانجو را بهدقت مورد بررسی قرار دهد تا مشخص شود که آیا او قبل از مصرف افراطی ماده به حملات پنیک دچار میشده است یا نه، اگر چنین باشد،میتوان فرد را علاوه بر اختلال مصرف ماده، مبتلا به اختلال پنیک نیز اعلام کرد. ویژگیهایی مثل شروع اختلال بعد از ۴۵ سالگی یا حضور سمپتومهای آتیپیکال در طول حملات پنیک (مثلا، سرگیجه و از دست دادن تعادل، از هوش رفتن، از دست دادن کنترل بر مثانه یا روده، گفتار نامفهوم، آمنزیا (فراموشیِ مرضی)) نشان میدهند که احتمالاً پای یک عارضة پزشکی دیگر در میان است يا یک ماده باعث ایجاد سمپتومهای حملة پنیک شده است.
سایر اختلالات روانی که حملات پنیک یکی از ویژگیهای ثانوية آنها است (مثلا، دیگر اختلالات اضطرابی و اختلالات سایکوتیک). آن گروه از حملات پنیک که به صورت سمپتوم سایر اختلالات اضطرابی روی میدهند منتظره هستند و بنابراین، معیارهای لازم برای اختلال پنیک را برآورده نمیسازند (چند نمونه: حملات پنیک جرقه زده شده توسط موارد زیر: موقعیتهای اجتماعی در اختلال اضطراب اجتماعی، اشیا یا موقعیتهای فوبیک در فوبیای خاص یا آگورافوبیا، نگرانی در اختلال اضطراب تعمیمیافته، جدایی از خانه یا عزیزان دلبسته در اختلال اضطراب جدایی)،(نکته: گاهی با شروع یک اختلال اضطرابي دیگر، یک حملة پنیک غیرمنتظره روی میدهد، اما بعد از مدتی، حملات پنیک منتظره میشوند. در حالی که مشخصه اصلی اختلال پنیک غیرمنتظره بودن حملات پنیک مکرر است)، اگر حملات پنیک فقط در واکنش به بعضی محرکهای جرقهزنندة خاص روی دهند، فقط اختلال اضطرابی مرتبط با آن را باید اعلام کرد، با این حال اگر فرد حملات پنیک غیرمنتظره را نیز تجربه کند و به علت این حملات، دائم نگرانی و دغدغه خاطر داشته باشد یا رفتارش تغییر کند، علاوه بر اختلال اضطرابی، میتوان او را مبتلا به اختلال پنیک نیز اعلام کرد.
کاموربیدیتی
ستینگهای کلینیکال، تعدادِ مواردی که در آنها اختلال پنیک در غیاب سایر اختلالات روانی روی دهد کم است. در مردم جامعه، %80 افراد مبتلا به پنیک دیسوردر در زندگی خود به یک اختلال روانی کاموربید (یک اختلال روانی همزمان با پنیک دیسوردر) مبتلا هستند. شیوع اختلال پنیک در افراد مبتلا به سایر اختلالات مخصوصاً سایر اختلالات اضطرابی (و مخصوصاً آگورافوبیا)، اختلال افسردگی ماژور، اختلال دوقطبی یک و اختلال دوقطبی || و احتمالاً اختلال مصرف الکل با شدت ملایم، بالا است. سن شروع اختلال پنیک گاهی کمتر از سن شروع اختلال (یا اختلالاتِ) کاموربید با آن است، با این حال، گاهی اختلال پنیک بعد از شروع اختلال کاموربید آغاز میشود و ممکن است به عنوان یک مارکرِ شدتبرای آن اختلال کاموربید در نظر گرفته شود. فراوانی کاموربیدیتی بین اختلال افسردگی ماژور و اختلال پنیک، گزارش شده در طول زندگی، بسیار متفاوت است: از %10 تا %65 در افراد مبتلا به اختلال پنیک. در تقریباً یک سوم افراد مبتلا به هر دو اختلال، افسردگی قبل از اختلال پنیک شروع میشود. در دو سوم باقیمانده، افسردگی همزمان با اختلال پنیک يا بعد از آن شروع میشود. زیرمجموعهای از افراد مبتلا به اختلال پنیک بعدها به یکی از اختلالات مرتبط با مواد مبتلا میشوند که برای بعضی از آنها، پناه بردن به الکل یا داروهای تجویزی، تلاشی است برای درمان اضطراب. کاموربیدیتی با سایر اختلالات اضطرابی و اختلال اضطراب بیماری نیز رایج است. اختلال پنیک به طور معنادار با تعدادی از سمپتوم ها و عارضههای جسمي کلی کاموربید است. از جمله، اما نه محدود به، سرگیجه، آریتمی قلبی، هایپرتیروئیدیسم، آسم، COPD، و سندروم رودة تحریکپذیر. با این حال، ماهیت این همراهی (مثلا، ماهیت علت و معلولی) بین اختلال پنیک و این عارضهها هنوز معلوم نیست. با اینکه پرولاپس دریچه میترال و بیماری تیروئید در بین افراد مبتلا به اختلال پنیک رایج تر هستند تا در مردم عادی جامعه، تحقیقات مختلف نرخهای شیوع متفاوتی ارائه دادهاند.
اسپسیفایر حملة پنیک
اسپسیفایر حمله وحشتزدگی( Panic attack specifier)
نکته: هدف از ارائه سمپتومها این است که حملة پنیک شناسایی شود اما، حملة پنیک یک اختلال روانی نیست و نمیتواند کدگذاری شود (نمیتوان با کُد آن را مشخص کرد). حملات پنیک در همة اختلالات اضطرابی و همچنین، در سایر اختلالات روانی (مثلاً، در اختلالات افسردگی، PTSD ،اختلالات مصرف ماده) و بعضی عارضههای پزشکی (مثلاً عارضههای قلبی، تنفسی، وستیبولار،معدهای-رودهای) میتوانند روی دهند. بعد از مشخص شدن حضور یک پنیک اتک، باید آن را به عنوان اسپسیفایر درج کرد (مثلا،”PTSD به همراه حملات پنیک”). برای اختلال پنیک، حضور پنیک اتک در بطن معیارهای اختلال پنیک قرار دارد و پنیک اتک به عنوان یک اسپسیفایر به کار نمیرود. شروع ناگهانی یک ترس قوی يا یک ناراحتيِ قوی که در عرض چند دقیقه به اوج میرسد و در طول آن حداقل ۴ سمپتوم از سمپتومهای زیر روی میدهند:
توجه: ترس یا ناراحتی شدید و ناگهانی ممکن است زمانی که فرد آرام و ریلکس است، يا زمانی که در وضعیت اضطراب به سر میبرد، شروع شود.
1) تپش نامنظم قلب، تپش سنگین قلب با صدای زیاد، یا افزایش سرعت تپش قلب.
2) عرق کردن.
3) لرزش خفیف یا شدید.
4) تنگی نفس یا احساس خفگی.
5) احساس گیر کردن چیزی در گلو و ناتوانی در نفس کشیدن.
6) درد یا ناراحتی در قفسة سینه.
7) تهوع یا درد در ناحية شکم.
8) احساس سرگیجه،عدم تعادل (شل شدن پاها) ناتوانی در کنترل افکار یا حرکات فیزیکی، احساس غش کردن قریبالوقوع )
9) احساس سرما یا گرما.
10) احساس بیحس شدن يا سوزن سوزن شدن اعضای بدن.
11) دیریالیزیشن (واقعیتزدایی) و دیپرسونالیزیشن (شخصزدایی).
12) ترس از “دیوانه شدن” يا از دست دادن کنترل خود.
13) ترس از مردن.
توجه: سمپتومهای مختص فرهنگ (مثلاً، صدای زنگ در گوش، خشک شدن گردن، سردرد، جیغ زدن يا فریاد کشیدن غیرقابل کنترل) ممکن است مشاهده شود. چنین سمپتومهایی نباید به عنوان یکی از چهار سمپتوم الزامی محسوب شوند.
ویژگیهای اصلی
ویژگی اصلی حملة پنیک هجوم ناگهانی ترس شدید یا ناراحتي شدید است که در عرض چند دقیقه به اوج خود میرسد و در طول آن، حداقل چهار سمپتوم فیزیکی و شناختی از ۱۳ سمپتوم روی میدهند. از اين ۱۳ سمپتوم، ۱۱ سمپتوم فیزیکی (مثلا، تپش قلب، عرق کردن) و ۲ سمپتوم شناختی (ترس از دست دادن کنترل يا دیوانه شدن، و ترس از مردن) هستند. اصطلاح انگلیسی ” fear of going crazy” (ترس از دیوانه شدن) یک اصطلاح عامیانه در زبان انگلیسی است که افراد مبتلا به حملة پنیک معمولاً به کار میبرند و در معنای یک عبارت تحقیرآمیز یا اصطلاح دیاگنوستیک به کار نرفته است. اصطلاح within minutes(در عرض چند دقیقه) به این معنا است که زمانِ رسیدن به اوج شدت به معنای واقعی کلمه فقط چند دقیقه است. حملة پنیک میتواند زمانی که فرد آرام و ریلکس است يا زمانی که از قبل مضطرب است شروع شود، و زمان رسیدن به اوج شدت باید مستقل از این موضوع که فرد در حالت آرامش بوده است يا اضطراب، سنجیده شود، یعنی آغاز حملة پنیک نقطهای است که در آن، یک افزایش ناگهانی در ناراحتی شروع میشود نه نقطهای که در آن اضطراب در ابتدا شروع شده است. همچنین، حملة پنیک میتواند کاهش یابد و به وضعیت قبلی برگردد (فرد دوباره آرام و ریلکس شود. يا به حالتِ اضطرابی خود قبل از شروع حملة پنیک برگردد) و ممکن است دوباره شدت یابد و به اوج خود برسد. حملة پنیک با اضطراب مداوم از سه لحاظ تفاوت دارد: (۱) مدت زمان رسیدن به اوج شدت، که در عرض چند دقیقه روی میدهد؛ (۲) ماهیتِ مجزا و متمایز آن؛ و (۳) شدت آن، که به طور معمول، بیشتر است. حملاتی که همة دیگر معیارها را برآورده میکنند اما کمتر از چهار سمپتوم فیزیکی و/یا شناختی دارند limited symptoms attacks(حملات با سمپتومهای محدود) نامیده میشوند. حملات پنیک به دو نوع خاص تقسیم میشوند: منتظره و غیرمنتظره. حملات پنیک منتظره(expected panic attacks). حملاتی هستند که برای آنها یک cue (محرک راهنما) یا یک trigger(ماشه، جرقهزننده) مشخص و آشکار وجود دارد، مثلا، موقعیتهایی که در آنها حملات پنیک به طور معمول روی دادهاند. حملات پنیک غیرمنتظره ( unexpected panic attacks) آنهایی هستند که در لحظة وقوع، هیچ cue یا trigger مشخص و واضحی وجود ندارد (مثلا هنگامی که فرد در حال استراحت یا در حال بیدار شدن است (حملة پنیک شبانه)). تعیین منتظره یا غیرمنتظره بودن حملات پنیک بر عهدة درمانگر است. درمانگر بر اساس ترکیبی از سوالات دقیق دربار ترتیب رویدادهای قبل از حملة پنیک و یا رویدادهای ختم شده به آن و قضاوت خود درمانجو دربارة شروع شدنِ حملة پنیک بدون دلیل آشکار، دربارة منتظره یا غیرمنتظره بودن حملة پنیک قضاوت میکند. حملات پنیک میتوانند در افراد مبتلا به هرگونه اختلال روانی (مثلاً، اختلالات اضطرابی اختلالات افسردگی، اختلالات دوقطبی، اختلالات خورد و خوراک، اختلال وسواسی/اجباری و اختلالات مرتبط با آن، اختلالات شخصیت، اختلالات سایکوتیک، اختلالات مصرف مواد)، یا افراد مبتلا به بعضی عارضههای پزشکی (مثلا، عارضههای قلبی، تنفسی، وستیبولار، معدهای/رودهای) مشاهده شوند. ولی اکثر این وضعیتها هرگز معیارهای لازم برای اختلال پنیک را برآورده نمیکنند. حملات پنیکِ غیرمنتظرة مکرر برای مبتلا دانستن فرد به اختلال پنیک الزامی هستند.
ویژگیهای فرعی
یک نوع حملة پنیک غیرمنتظره، nocturnal panic attack (حملة پنیک شبانه) است که در آن، فرد در یک حالت
پنیک از خواب بیدار میشود. حملة پنیک شبانه با زمانی که فرد کاملاً از خواب بیدار شده است و دچار حملة پنیک میشود تفاوت دارد.
شیوع
تخمین زده میشود که شیوع دوازده ماهه در بزرگسالان در اسپانیا و ایالات متحدة آمریکا بین %9.5 تا %11.2 است. به نظر نمیرسد که در شیوع ۱۲ ماهه بین سیاهپوستان آمریکایی، زردپوستان آمریکایی، و لاتینیها تفاوت معنادار وجود داشته باشد. تقریباً %8.5سرخپوستان آمریکا سابقة پنیک اتکها را در زندگی خود گزارش میدهند. شیوع تمام عمری پنیک اتکها در سطح کشوری %13.2 است. زنان بیشتر از مردان مبتلا میشوند هرچند این تفاوت جنسی در مورد اختلال پنیک بیشتر است. حملات وحشتزدگی (حملات پنیک) میتوانند در کودکان روی دهند اما تا رسیدن به سن بلوغ، نسبتاً نادر هستند و بعد از آن، بیشتر میشوند. شیوع در افراد مسنتر کاهش مییابد که ممکن است نشاندهندة کاهش شدت و رسیدن آن به سطوح سابکلینیکال باشد.
شروع و مسیر بالینی
میانگینِ سنی يا سن میانگین شروع حملات پنیک در ایالات متحدة آمریکا در بین بزرگسالان، حدود۲۲ تا ۲۳ سالگی است. با اين حال، مسیر بالینی حملات پنیک احتمالاً تحت تأثیر مسیر بالینی هرگونه اختلال (یا اختلالات) کاموربید و رویدادهای استرسزای زندگی قرار میگیرد. در کودکانی که هنوز به سن بلوغ نرسیدهاند، حملات پنیک رایج نیستند، و حملات پنیک غیرمنتظره نادر هستند. نوجوانان معمولاً کمتر از بزرگسالان دوست دارند درباره حملات پنیک به صورت باز و بیپرده صحبت کنند حتی با اینکه اپیزودهایی از ترس یا ناراحتی شدید را تجربه میکنند. کمتر بودن شیوع حملات پنیک در افراد مسنتر در مقایسه با افراد جوانتر، ممکن است با پاسخدهی ضعیفتر دستگاه عصبی خودمختار به حالات هیجانی ربط داشته باشد. افراد مسنتر، در توصیف حملات پنیک، ممکن است کمتر تمایل داشته باشند كلمة “fear” (ترس) را به کار ببرند و بیشتر تمایل داشته باشند کلمة discomfort (ناراحتی) را به کار ببرند. افراد مسنتری که، به اصطلاح رایج در انگلیسی. “panicky feelings (احساسات پنیکی) را تجربه میکنند ممکن است در آنِ واحد، هم حملات با سمپتومهای محدود و هم اضطراب تعمیمیافته را تجربه کنند (وضعیتی که در اصطلاح، hybrid نامیده میشود). علاوه بر آن، افراد مسنتر معمولاً حملات پنیک را به بعضی موقعیتهای خاص که استرسزا هستند نسبت میدهند (مثلا، به عمل جراحی، ستینگهای اجتماعی) و هنگامی که به گذشته نگاه میکنند ممکن است برای شروع حملات پنیک دلایلی بیاورند در حالی که در آن لحظه، حملات پنیک احتمالاً غیرمنتظره (بدون دلیل) بودهاند. این ممکن است باعث شود افراد مسنتر تعداد حملات پنیک غیرمنتظره را کمتر از آنچه در واقعیت بوده است گزارش دهند.
عوامل خطر و عوامل پیشآگهی
عوامل خلق و خویی. ریسک فاکتورهای شروع حملات پنیک عبارتند از:
- عاطفیت یا هیجانپذیری منفی که نوروتیزم نیز نامیده میشود، یعنی مستعد بودن برای تجربه کردنِ هیجانهای منفی
- حساسیت به اضطراب، یعنی مستعد بودن برای باور داشتن به اینکه سمپتومهای اضطراب برای فرد مضر هستند
- ،بازداری رفتاری. بازداری رفتاری عبارت است از مستعد بودن بعضی از کودکان برای متوقف کردن رفتاری که در حال انجام دادنش بودند و واکنش نشان دادن به افراد ناشناس یا موقعیتهای ناشناس با سکوت کردن و خود را عقب کشیدن. به عبارت دیگر، بازداری رفتاری اشاره دارد به محتاط ،ساکت، و درونگرا بودن در پاسخ به موقعیتها، رویدادها و مردم جدید.
- اجتناب از آسیب. اجتناب از آسیب یک تریتِ شخصیتی است که ویژگیهای اصلی آن عبارتند از نگرانی (در هنگام پیشبینی رویدادها) بدبینی، ترسویی (ترس از ناشناختهها و ترس از مطمئن نبودن)، خجالتی بودن (نسبت به غریبهها) شکاکیت، و زود خسته شدن.
سابقة اپیزودهای ترس (یعنی، حملاتی که با تعداد محدودی سمپتوم روی میدهند و معیارهای کامل برای یک حملة پنیک را برآورده نمیکنند) میتواند یک ریسک فاکتور برای حملات پنیک و اختلال پنیک در دورههای بعدی زندگی باشد.
عوامل محیطی. سیگار کشیدن یک ریسک فاکتور برای حملات پنیک است. اکثر افراد استرسورهای قابل شناسایی در ماههای قبل از اولین حملة پنیک را گزارش میدهند (مثلاً، استرسورهای میانفردی و استرسورهای مرتبط با سلامت جسمی، مثل تجربههای منفی با مواد مخدر یا داروهای تجویزی، بیماری، یا مرگ یکی از اعضای خانواده). جدایی از والدین، والدین بیش از حد محافظت کننده و والدین بیعاطفه و بیتفاوت ریسک فاکتورهای پنیک اتک هستند.
عوامل ژنتیک و فیزیولوژیک. افرادی که به بیماری ريوي انسدادی مبتلا هستند و فکر میکنند کنترل چندانی بر بیماری خود ندارند و باورهای منفی راجع به پیامدهای حملاتِ غیر قابل پيشبيني تنگی نفس دارند با احتمال بیشتری به سمپتومهای پنیک مبتلا هستند.
مسائل تشخیصی مرتبط با فرهنگ
تفسیرهای فرهنگی ممکن است در تعیین نوع حملات پنیک به عنوان منتظره یا غیرمنتظره تأثیر بگذارند. سمپتومهای مختص فرهنگ (مثلاً، تینیتوس، خشک شدن يا گرفتگی گردن، سردرد، و جیغ زدن يا گریه کردن غیرقابل کنترل) ممکن است مشاهده شوند؛ با این حال، چنین سمیتومهایی نباید به عنوان یکی از چهار سمپتوم ضروری محسوب شوند. فراوانی هر یک از ۱۳ سمپتوم در فرهنگهای مختلف متفاوت است (مثلا، موارد بیشتر پارستزیاس در سیاهپوستان آمریکایی، موارد بیشتر سرگیجه در چندین گروه از زردپوستان،و موارد بیشتری از لرزش در سفیدپوستان غیرآمریکای لاتینی). مفاهیم فرهنگي دیسترس نیز در سمپتومهای حملة پنیک در فرهنگهای مختلف تأثیر میگذارند و باعث میشوند گروههای فرهنگی مختلف سمپتومهای متفاوتی را نشان بدهند. دو مثال عبارتند از
Khyal (wind )attacks(حملات خیال، حملات باد)، که یک سندروم فرهنگی کامبوجی است و افراد مبتلا به آن سرگیجه، تینیتوس، و خشکی گردن را تجربه میکنند؛ و truَno gioَ attacks (حملات مرتبط با باد)، که یک سندروم فرهنگی در ویتنام است و افراد مبتلا به آن انواع سردرد را تجربه میکنند. مدلهای توضيحي فرهنگی میتوانند برجستگی و اهمیت بعضی سمپتومهای پنیک را مشخص کنند. برای مثال، باورهای سنتي کامبوجیها دربارة گردشِ غيرعادي khyalدربدن با برداشت آنها از میزان خطرناک بودن بعضی سمپتومها (مثلاً، خشکی گردن يا گردن درد) رابطه دارند و اینها میتوانند شناختها (افکار) فاجعهآمیز و پنیک اتکهایی را ایجاد کنند. (حملة عصبها، یا حملة اعصاب) یک سندروم فرهنگی در بین آمریکای لاتینیها است و افراد مبتلا به آن ممکن است، لرزش، جیغ زدن يا گریه کردنِ غیرقابل کنترل، رفتار پرخاشگرانه یا انتحاری، و دیپرسونالیزیشن و دیریالیزیشن را تجربه کنند. اتکه د نرویوس ممکن است بیشتر از چند دقیقه تجربه شود. بعضی سمپتومهای بالینی معیارهای عارضههایی غیر از حملة پنیک را برآورده میکنند (مثلاً، دیگر اختلال گسستگی مشخص)، همچنین انتظارات فرهنگی ممکن است در طبقهبندی حملات پنیک به عنوان منتظره یا غیرمنتظره نقش داشته باشند، زیرا سندرومهای فرهنگی ممکن است ترس از بعضی موقعیتهای خاص را ایجاد کنند. از جر و بحثهای میانفردی (مرتبط باataquedenervios) گرفته تا انواع تلاشهای جسمی (مرتبط با حملات Khyal)، تا باد جوّی (مرتبط با حملات truَng gio). واضح ساختن جزئیات فرهنگی شاید بتواند در تفکیک حملات پنیک منتظره
از غیرمنتظره کمک کند. برای اطلاعات بیشتر دربار مفاهیم فرهنگی دیسترس، به فصل ۲۴ ؛ “فرهنگ و تشخیص اختلالات روانی” در بخش ||| ، رجوع کنید.
مسائل تشخیصی مرتبط با جنس و جنسیت
حملات پنیک در زنان رایجتر از مردان هستند. در بین کسانی که به پنیک دیسوردر مبتلا هستند، زنان در مقایسه با مردان با احتمال بیشتری سمپتومهای تنگی نفس و تهوع را گزارش میدهند اما با احتمال کمتری عرق کردن را گزارش میدهند.
مارکرهای تشخیصی
دستگاههای ثبتِ فیزیولوژیک حملات پنیک طبیعی (حملاتی که به صورت مصنوعی در آزمایشگاه ایجاد نشدهاند) در افراد مبتلا به اختلال پنیک نشان میدهند که برانگیختگی آنها ناگهان افزایش مییابد (معمولاً در سرعت ضربان قلب)، در عرض چند دقیقه به اوج میرسد، و در عرض چند دقیقه کاهش مییابد. و در تعدادی از این افراده بعد از حملة پنیک، سیستم قلبیتنفسی ممکن است بیثبات شود. یکی از ویژگیهای اصلی پنیک اتک افزایش سرعت ضربان قلب و حجم جاری و کاهش (فشار جزئی دی اکسید کربن) است.
رابطه با افکار خودکشی و رفتارهای انتحاری
پنیک اتکها با فراواني بیشتر اقدام به خودکشی و افکار انتحاری مرتبط هستند حتی وقتی کاموربیدیتی و سایر ریسک فاکتورهای خودکشی در نظر گرفته میشوند.
پیامدهای حملات پنیک در عملکرد افراد
در افراد مبتلا به اختلالاتی که همزمان روی میدهند. از جمله اختلالات اضطرابی، اختلالات افسردگی، اختلال دوقطبی، اختلالات مصرف ماده، اختلالات سایکوتیک، و اختلالات شخصیت، حملات پنیک با افزایش شدت سمپتوم، فراوانی بیشترِاختلالات کاموربید، و پاسخ ضعیفتر به درمان مرتبط هستند. پنیک اتکهای مکرر به طور اخص با افزایش احتمال ابتلا به تعداد زیادی از مشکلات روانی مرتبط هستند. علاوه بر آن، پنیک اتکهای شدیدتر با احتمالِ بیشتر ابتلا به پنیک دیسوردر و انواعی از سایر اختلالات روانی، و همچنین، با مزمنتر شدن بیماری روانی و دیسفانکشن مرتبط هستند. همچنین، حملات پنیک با سمپتومهای کامل، در مقایسه با حملات پنیک با سمپتومهای محدود، با موربيديتیِ بیشتری همراه هستند (مثلاً، استفادة بیشتر از خدمات درمانی، از کار افتادگی بیشتر، پایینتر بودن کیفیت زندگی).
تشخیص افتراقی
سایر اپیزودهای پاروکسیسمال، (مثلاً، “حملات خشم”). هجوم ناگهانی ترس شدید یا ناراحتي شدید ویژگی ماهوی حملات پنیک است. اگر این ویژگی در اپیزودهای پاروکسیسمال حضور نداشته باشد و در عوض، سایر حالات هیجانی (مثلاً، خشم، اندوه) حضور داشته باشند، نباید فرد را دچار حملات پنیک اعلام کرد.
اختلال اضطرابی ناشی از یک عارضة پزشکی دیگر.عارضههای پزشکی که میتوانند باعث حملات پنیک شوند يا با آنها اشتباه گرفته شوند شامل اینها هستند: هایپرتیروئیدیسم، هایپرپاراتیروئیدیسم، فئوکروموسیتوما، نارساییهای وستیبولار،اختلالات تشنجی، و عارضههای قلبیریوی (مثلا: انواع آریتمی، تاکیکاردیای سوپراوِنتریکولار، آسم، بیماری ریوی انسدادی مزمن). تستهای آزمایشگاهی مناسب (مثلا سطوح کلسیم پلاسما برای هایپرپاراتیروئیدیسم؛ برای انواع آریتمی) یا معاینات جسمی (مثلاً، برای عارضههای قلبی) میتوانند در تعیین این موضوع که آیا یک عارضة پزشکی دیگر علت حملات پنیک است يا نه مفید واقع شوند.
اختلال اضطرابی ناشی از ماده/دارو. مسمومیت با مواد محرکِ دستگاه عصبی مرکزی (مثلاً، کوکائین، آمفتامینها، کافئین) یا کانابیس، و ترک مصرفي مواد کُندکنندة دستگاه عصبی مرکزی (مثلا، الکل، باربیتوراتها) میتوانند باعث حملة پنیک شوند. برای مشخص شدن اين که آیا فرد بعد از مصرف افراطي یک ماده دچار حملة پنیک شده است يا قبل از آن، باید یک شرح حال (تاریخچة) کامل گرفته شود. ویژگیهایی مثل شروع بعد از ۴۵ سالگی یا حضور سمپتومهای آتیپیکال در طول حملة پنیک (مثلا: ورتیگو (سرگيجة همراه با احساس گشتنِ دنیا دور سر فرد)، بیهوش شدن،از دست دادن کنترل مثانه یا مقعد گفتار نامفهوم، یا آمنزیا) نشاندهندة این هستند که یک عارضة پزشکی يا یک ماده احتمالاً در ایجاد سمپتومهای حملة پنیک نقش دارد.
اختلال پنیک. حملات پنیک غیرمنتظرةٌ مکرر باید حضور داشته باشند اما برای دیاگنوز شدن اختلال پنیک کافی نیستند (یعنی. معیارهای کامل برای اختلال پنیک باید برآورده شوند).
کاموربیدیتی
حملات پنیک با افزایش احتمال ابتلا به انواع مختلف اختلالات رواني کاموربید همراه هستند. از جمله اختلالات اضطرابی. اختلالات افسردگی, اختلالات دوقطبی, اختلالات کنترل تکانه. و اختلالات مصرف ماده. حملات پنیک با افزایش احتمال ابتلا به اختلالات اضطرایی, اختلالات افسردگی, اختلالات دوقطبی, اختلال مصرف الکل, و احتمالاً سایر اختلالات در دورههای بعدی زندگی مرتبط هستند.