- ۱۹ خرداد, ۱۴۰۴
- modir
- دیدگاه ها: 2
- دسته بندی نشده

مرحله فشار در ISTDP
پس از تقاضای توضیح بیشتر بیمار ،فشار درمانگر برای مشخص،عینی و روشن کردن پاسخ های بیمار به تدریج مرحله دوم توالی پویشی را آغاز می کند. بیمار معمولا علایم اختلال و وضعیت زندگی خود را به صورتی مبهم و نه چندان سؤال برانگیز توضیح می دهد.در همین جاست که درمانگر با تقاضای توضیح جزئی تر، عینی تر و مشخص تر فشار را آغاز می کند. پاسخ بیمار به تقاضای درمانگر بخشی از واقعیات را مکشوف می سازد ،اما حجم عمده ای از مسائلی که اهمیتی روان پویشی دارند پوشیده می ماند. دیر یا زود بیمار مساله ای آکنده از احساسات را بیان می کند. درمانگر از بیمار می پرسد که در این موقعیت چه حال و احساسی دارد .در صورتی که بیمار مقاوت بالایی نداشته باشد،ممکن است با واژه هایی همچون مضطرب ،ناراحت،سرخورده و عصبانی پاسخ دهد.اما از آنجا که هدف این روش درمانگری لمس واقعی احساسات (با سه مؤلفه شناختی،جسمانی و حرکتی) است،ابراز چنین واژه هایی بر تجربه کامل و احساسات پوشش نمی دهد و بیمار در واقع از لمس عمیق احساسات واقعی خود می گریزد.چنین واژه های پوشیده ای یکی از اشکال دفاع های تاکتیکی است که در فصل ششم به تفضیل ارائه شده اند. در این حالت درمانگر با طرح پرسش زیر می کوشد تا با فشار به بیمار در دیوار دفاعی رخنه کند و احساسات واقعی وی را با تمامی مؤلفه هایش افشا سازد:«وقتی که عصبانی (مضطرب،ناراحت ،غمگین،…)می شوی چه حسی به شما دست می دهد؟»مداخلاتی که در راستای فشار برای تجربه کامل احساسات واقعی هستند ،پیام نهان مهمی به بیمار می دهند :درمانگر مایل به درک عمیق هر موقعیت است و به گفتار مبهم و ناقص بیمار راضی نمی شود و مساله را رها نمی کند. گمشده اصلی درمانگر فهم این است که بیمار چه چیزی را در درون خود حقیقتا تجربه کرده است. بیمار دیر یا زود این پیام را می گیرد و به صورت ناهشیار می فهمد که دردناک ترین مسائل و احساسات وی در مرکز کاوش قرار دارند (دوانلو،۱۹۹۰).هنگامی که درمانگر بیمار را با احساسات واقعی خود رو به رو می کند (احساساتی که بیمار مایل به دیدن آنها نیست )،نشان می دهد که از مانور های دفاعی بیمار و ماهیت خود تخریبی آنها به خوبی آگاه است . این امر بلافاصله به فعال شدن سیستم های دفاعی اصلی در بیمار منجر می شود (دوانلو ،۲۰۰۱). به کارگیری فنون فشار به احساسات به جنبش مقاومت و انتقال به عنوان فرایندهای همخوان ،که همیشه باهم فعال می شوند ،منجر می شود. فشار و چالش ،هر دو، مقاومت را افزایش می دهند و مقاومت نیز منجر به بر انگیختگی احساسات انتقالی بیمار به درمانگر و در نتیجه متمرکز شدن مقاومت بیمار در انتقال می گردد (دوانلو،۲۰۰۱). در فنون سنتی، مقاومت یک مانع عمده برای درمان در نظر گرفته می شود،اما در این روش درمانگر از طریق فشار و چالش در صدد افزایش مقاومت بیمار است .بالا رفتن مقاومت در این روش نشان می دهد که درمانگر در حال هدایت صحیح فرایند درمانگری و در حال نزدیک شدن به تعارضات دردناک بیمار است . از طریق مقاومت و انتقال امکان دستیابی مستقیم به احساسات واقعی بیمار برای درمانگر و بیمار فراهم می شود .درمانکر به طور مداوم با هدف متجلی کردن مقاومت و انتقال ، به احساساتی که بیمار از آنها می گریزد فشار وارد می کند . در این وضعیت درمانگر می تواند فشار را به صورتی نظام دار افزایش دهد (دوانلو،۱۹۹۹).
درمانگر باید در کل فرایند مصاحبه مصاحبه به خاطر داشته باشد که در این فن درجه مقاومت و حد فعالیت مولفه های انتقالی عوامل اصلی تاثیر گذار در مصاحبه هستند .وظیفه درمانگر دنبال کردن پرسش های خود ،ماهیتی پویشی بخشیدن به آنها،و افزایش فشار برای حس کردن احساساتی است که بیمار از تجربه آنهامی گریزد. همان گونه که اشاره شد ، هدف از فنونی که بر لمس و تجربه احساسات فشار می آورند ،جنبش سریع عوامل دوگانه مقاومت و احساسات انتقالی است (دوانلو ،1999).
در مجموع اهداف فشار را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:
1:منحرف و متمرکز کردن دفاع های تنیده در خوی بیمار در ارتباط انتقالی با درمانگر
2:بیدار کردن احساسات انتقالی
3:به جنبش در آوردن و تشدید مقاومت
4:متبلور کردن درجاتی از مقاومت در انتقال
5:ظهور سریع عوامل همیشه همخوان مقاومت و احساسات انتقالی
6:به جنبش درآوردن پیمان درمانی ناهشیار(در برخی بیماران)
2 دیدگاه ها