فوبی خاص (بر اساس دی اس ام )

فوبیا یک ترس شدید، پایدار و غیرمنطقی نسبت به یک شیء، موقعیت یا فعالیت خاص است که با میزان واقعی خطر آن موضوع تناسب ندارد. فرد مبتلا به فوبیا معمولاً آگاه است که ترسش افراطی یا غیرمنطقی است، اما توانایی کنترل آن را ندارد.

معیار های دی اس ام 5 برای فوبیای خاص

معیارهای فوبیای خاص:

A: ترس یا اضطراب شدید نسبت به یک شی یا یک موقعیت خاص ( مثلا، پرواز با هواپیماه ، ارتفاع ، حیوانات ، آمپول ، مشاهده خون).

  توجه : کودکان ممکن است این ترس یا اضطراب را با گریه ،قشقرق ،بی حرکت ماندن یا چسبیدن به بزرگترها نشان دهند .

 B: شی یا موقعیت فوبیک تقریباً همیشه باعث ترس یا اضطراب بلافاصله میشود.

 C: فرد تمام تلاش خود را به کار میبرد تا از شیء یا موقعیت فوبیک اجتناب کند یا این شیء یا موقعیت فوبیک را با ترس یا اضطراب بسیار زیاد تحمل می‌کند .

 D: شدت ترس یا اضطراب با شدت خطری که از طرف اشیا یا موقعیت های خاص او را تهدید میکند تناسب ندارد.

 توجه داشته باشید که تناسب نداشتن به شرایط اجتماعی_ فرهنگی اشاره دارد .

 E: ترس ، اضطراب یا اجتناب دائمی و تکراری است و معمولاً ۶ ماه یا بیشتر طول می‌کشد.

 F: ترس ، اضطراب یا اجتناب باعث می‌شود فرد به رنج یا نابسامانی شدید در عملکرد اجتماعی ،شغلی یا سایر جنبه های مهم زندگی دچار شود( فرد از این موضوع به شدت ناراحت است( دیسترس شخصی دارد) و عملکرد او در کارها و وظایف اجتماعی ،شغلی و سایر زمینه‌های مهم مختل می‌شود).

G: این اختلال را نمی‌توان با سمپتوم‌های یک اختلال روانی دیگر توضیح داد ،از جمله ترس ، اضطراب و اجتناب از موقعیت‌های مرتبط با سمپتوم‌های پنیک مانند یا سایر سمپتوم‌های ناتوان کننده (مثلا ،در آگورافوبیا) اشیا یا موقعیت‌های مرتبط با وسواس‌ها ( مثلا ،در اختلال وسواسی اجباری )؛ یادآورهای رویدادهای تروماتیک (مثلا در اختلال PTSD )؛ جدایی از خانه یا افراد دلبسته( مثلا ،در اختلال اضطراب جدایی) یا موقعیت‌های‌ اجتماعی (مثلا ،در اختلال اضطراب اجتماعی).

اسپسیفایرها: (کدگذاری بر اساس محرک فوبیک ).  

حیوان ( مثلا، عنکبوت ، حشرات ، سگ).

 محیط طبیعی ( مثلا ،ارتفاع ، طوفان ،آب‌های عمیق( مثلا ،برکه ، دریاچه ، دریا ، استخر).

 خون- آمپول – زخم  (سرنگ ، سوزن ،رویه های پزشکی تهاجمی ) مثلا ،بخیه زدن جراحی).

نکته کدگذاری:  کدهای اختصاصی در ICD-10-CM این‌ها هستند:  ترس از خون  ،ترس از تزریق و انتقال خون ، ترس از سایر رسیدگی‌های پزشکی، یا  ترس از جراحت .

 موقعیتی ( مثلا هواپیما ، آسانسور ، مکان‌های بسته). 

   سایر موارد ( مثلا ،موقعیت‌هایی که ممکن است به گیر کردن چیزی در گلو یا به استفراغ منجر شونده ، در کودکان ، مثلا، صداهای بلند یا کسانی که لباس‌های مخصوص پوشیده اند( مثلا،ً کسانی که لباس بابا نوئل یا لباس میکی موس پوشیده اند).

کدگذاری :

وقتی تعداد محرک های فوبیک ۲ یا بیشتر است، همه کدهای ICD-10-CM  باید قید شوند. (برای مثال ،درمانجویی که از مار و از پرواز با هواپیما میترسد چنین کدگذاری میشود؛ فوبیای خاص حیوان و فوبیای خاص موقعيتی).

اسپسیفایرها :

ابتلای همزمان به چند فوبیای خاص رایج است به طور متوسط هر فرد مبتلا به فوبیای خاص از سه چیز یا موقعیت میترسد و تقریباً %75 افراد مبتلا به فوبیای خاص از بیش از یک چیز یا موقعیت میترسند . در چنین کیسهایی درمانگر باید برای هر فوبیا کد مخصوص آن را ( که نشان دهنده محرک فعال کننده فوبیا است) بنویسد و چندین فوبیای خاص را برای او دقیقا ذکر کند . برای مثال اگر فرد از رعد و برق و پرواز با هواپیما میترسد باید مبتلا به دو فوبیای خاص دیاگلوز شود فوبیای خاص محیط طبیعی  و فوبیای خاص موقعیتی .

ویژگی های تشخیصی :

یکی از ویژگیهای اصلی فوبیای خاص این است که ترس یا اضطراب به حضور یک موقعیت یا یک چیز خاص محدود است (معیار A ) که می توان آن را محرک فوبیک ( phobic stimulus ) یا محرک فوبیازا نامید. در جدول بالا، انواع موقعیت ها یا چیزهای ترسناک در طبقه بندی‌های جداگانه به عنوان اسپسیفایر معرفی شده اند. بسیاری افراد از محرکهای فوبیک متعلق به بیش از یک طبقه می‌ترسند .برای دیاگنوز شدن فوبیای خاص، پاسخ فرد باید با ترس‌های نرمال و موقتی که به طور رایج در مردم عادی روی می‌دهند تفاوت داشته باشد. برای برآورده شدن معیارهای تشخیصی، ترس یا اضطراب باید بسیار قوی ( intense) یا شدید (severe) باشد. ( که با کلمه” “ marked در DSM_5 به آن اشاره می‌شود ). (معیارA ).میزان ترس تجربه شده ممکن است با میزان فاصله از محرک فوبیک کم و زیاد شود .حضور واقعی محرک فوبیک یا فکر حضور احتمالی آن( انتظار داشتن حضور یافتن آن) می‌تواند باعث ترس فرد شود ‌.همچنین، ترس یا اضطراب ممکن است شکل یک حمله پنیک تمام عيار( با همه سميتوم‌ها (يا با سمپتوم‌های محدود را به خود بگیرد( یعنی، حمله پنیک منتظره). یک ویژگی دیگر فوبیاهای خاص این است که ترس یا اضطراب تقریباً هر بار که فرد با محرک فوبیک مواجه می‌شود روی می‌دهد. (معیارB). بنابراین، اگر فرد از هر چند بار مواجهه با محرک فوبیک فقط یک بار میترسد نباید مبتلا به فوبیای خاص دیاگنوز شود ( مثلا، کسی که از هر پنج بار که سوار هواپیما می‌شود فقط یک بار می‌ترسد). با این حال ،درجه ترس یا اضطراب ابراز شده میتواند در موقعیت‌های مختلف متفاوت باشد. از اضطراب حاصل از پیشبینی محرک فوبیک گرفته تا یک حمله پنیک تمام عیار و علتش این است که در هر کانتکستی، عواملي کانتکستي contextual factors   متنوعی حضور دارند که شرایط را تغییر میدهند ، مثل حضور سایر افراد ،مدت قرارگیری در معرض محرک فوبیک و سایر عناصر تهدید کننده مثل چاله های هوایی زیاد در طول پرواز برای افراد مبتلا به فوبیای پرواز با هواپیما. کودکان و بزرگسالان از لحاظ نشان دادن ترس یا اضطراب با یکدیگر تفاوت دارند. همچنین، ترس یا اضطراب بلافاصله بعد از مواجه شدن با محرک فوبیک روی میدهد ( بلافاصله، نه با تأخیر) فرد فعالانه از موقعیت ترسناک اجتناب می‌کند. و در صورتی که قادر نباشد اجتناب کند یا تصمیم میگیرد اجتناب نکند ، محرک فوبیک در او ترس یا اضطراب مفرط ایجاد می‌کند . (معیارC) اصطلاح active  avoidance( اجتناب فعال) به این معنا است که فرد عمداً طوری رفتار میکند که از تماس با محرکهای فوبیک اجتناب شود یا شانس مواجهه با آنها به حداقل برسد ( مثلا، کسانی که فوبیای ارتفاع دارند هر روز که به سر کار می‌روند از تونل عبور می‌کنند نه از پل کسانی که از عنکبوت می‌ترسند از رفتن به اتاق تاریک اجتناب می‌کنند؛ یا افرادی که از یک محرک فوبیک خاص می‌ترسند از استخدام شدن در مکانی که آن محرک با فراوانی بیشتری حضور دارد اجتناب می‌کنند. (رفتارهای اجتنابی معمولاً آشکار هستند (مثلا، کسی که از خون می‌ترسد از رفتن نزد دکتر اجتناب می‌کند ) اما گاهی زیاد آشکار نیستند. (مثلا ،فردی که از مار می‌ترسد از نگاه کردن به عکس‌هایی که شبیه به فرم یا شکل مار هستند امتناع می‌کند) بسیاری از افراد مبتلا به فوبیای خاص سالها است که از این بابت رنج برده اند و شرایط زندگی خود را طوری عوض کرده‌اند که از محرک فوبیک تا آنجا که می‌توانند اجتناب کنند. (مثلا ،فردی که از یک حیوان خاص می‌ترسد به منطقه ای عاری از آن حیوان نقل مکان می‌کند و ساکن می‌شود). به این ترتیب، آنها دیگر ترس یا اضطراب در زندگی روزمره خود تجربه نمی‌کنند .در چنین مواردی، رفتارهای اجتنابی یا امتناع دائم از انجام دادن کارهایی که ممکن است به مواجهه با محرک فوبیک منجر شوند می‌توانند در تأیید شدن دیاگنوز در غیاب اضطراب یا پنیک آشکار مفید واقع شوند ( یعنی، اگر بیمار ترس یا پنیک از خودش نشان نمی‌دهد، همین که رفتارهای اجتنابی از خودش نشان می دهد ، مثلا، به طور مکرر از رفتن به مسافرت‌های کاری امتناع می‌کند زیرا از هواپیما می‌ترسد ،می‌تواند به درمانگر کمک کند تا از ابتلای او به فوبیای پرواز مطمئن شود.) ترس یا اضطراب با خطر واقعی از سوی محرک تناسب ندارد، یا قوی تر از آن است که لازم تلقی میشود. (معیارD) با اینکه مبتلایان به فوبیای خاص معمولاً قبول دارند که واکنش هایشان افراطی هستند ، معمولاً در موقعیت‌های ترسناک ( ترسناک برای خود نه دیگران) خطر را بیش از حد بزرگ تخمین می‌زنند و بنابراین ، درمانگر است که باید درباره تناسب نداشتن شدت ترس یا اضطراب با شدت خطرناک بودن محرک فوبیک قضاوت کند. کانتکست ِاجتماعی _فرهنگیِ فرد نیز باید در نظر گرفته شود. برای مثال، ترس از تاریکی در محیطی که خشونت در آن زیاد و مداوم است می‌تواند منطقی محسوب شود و میزان ترس از حشرات در جاهایی که حشرات آنقدر عادی هستند که به عنوان غذای معمولی خورده می‌شوند می‌تواند نامتناسب محسوب شود. ترس، اضطراب یا اجتناب دائمی است، معمولاً ۶ ماه یا بیشتر طول میکشد( معیارE  ). و این به درمانگران کمک می‌کند تا اختلال فوبیای خاص را از ترس‌های موقتی که در یک جمعیت خاص ، مخصوصاً در کودکان، رایج هستند تفکیک کنند . فوبیای خاص باید باعث رنج شخصی از لحاظ بالینی معنادار یا مختل شدن عملکرد فرد در زمینه اجتماعی ،شغلی یا سایر زمینه‌های مهم زندگی شود تا بتوان فرد را مبتلا به این اختلال اعلام کرد ( معیار F ).

ویژگی های کمک کننده به تشخیص :

افراد مبتلا به فوبیای خاص معمولاً به هنگام پیش بینی مواجهه با محرک فوبیک، یا به هنگام مواجهه واقعی با آن، افزایش در برانگیختگی فیزیولوژیک را تجربه می‌کنند .با این حال، این پاسخ فیزیولوژیک به محرک فوبیک در فوبیاهای مختلف متفاوت است. افراد مبتلا به فوبیای خاص موقعیتی ، محیط طبیعی و حیوانات، معمولاً برانگیختگی در سیستم عصبی سمپاتیک را تجربه می کنند، در حالی که افراد مبتلا به فوبیای خاص خون/ زخم/ آمپول معمولا سنکوپ وازو_واگال ( vasovagal syncope ) را تجربه می‌کنند ، یعنی غش می‌کنند یا تا نزدیکیِ غش کردن می‌روند .

سنکوپ وازو_واگال زمانی روی می‌دهد که با دیدن، مثلا، خون یا عمل جراحی حتی در تلویزیون ،ابتدا و برای مدتی کوتاه ضربان قلب افزایش می‌یابد و فشار خون بالا می‌رود و متعاقب آن، از سرعت ضربان قلب کاسته می‌شود و فشار خون افت می‌کند. همچنین، فوبیای خاص بیشترین رابطه استوار را با فعالیت آنرمال در آمیگدالا، کورتکس سینگولیت آنتربور و اینسولا در پاسخ به شی فوبیک یا موقعیت فوبیک دارد.

شيوع :

در ایالات متحده آمریکا، شیوع ۱۲ ماهه برای فوبیای خاص در جامعه حدود ٨٪ تا ۱۲٪ تخمین زده می‌شود . شیوع در اروپا مشابه شروع در آمریکا است ( حدود۶٪ ) اما شیوع در کشورهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین کمتر است (حدود ۲٪ تا ۴٪). در کشورهای مختلف ،شیوع در کودکان حدود ۵٪ و در ایالات متحده آمریکا در نوجوانان ۱۳ تا ۱۷ ساله ها حدود ۱۶٪ است. شیوع در افراد مسن تر کمتر تخمین زده می‌شود ( ۳٪ تا ۵٪ ) این می‌تواند نشان دهد که از شدت ترس یا اضطراب کم می‌شود و به سطوح ساب کلینیکال  ( subclinical ) می‌رسد. در انواع فرعی این اختلال، زنان با فراوانی بیشتری از مردان این اختلالات را تجربه می‌کنند و نسبت زنان مبتلا به مردان مبتلا تقریباً ۲ به ۱ است.

شروع و مسیر بالینی :

فوبیای خاص گاهی بعد از اینها شروع می‌شود : یک رویداد تروماتیک(مثلا، حمله کردن یک حیوان یا گیر کردن در آسانسور )، مشاهده سایر افراد که دچار یک رویداد تروماتیک شده اند( مثلا، مشاهده غرق شدن یک نفر )؛ یک حمله پنیک غیر منتظره در مکانی که بعداً به مکان ترسناک برای فرد تبدیل می‌شود(مثلا، حمله پنیک غیر منتظره در مترو) یا مشاهده یا خواندن اخبار( مثلا، پوشش سراسری سقوط یک هواپیما در رادیو و تلویزیون). با این حال ،بسیاری از افراد مبتلا به فوبیای خاص قادر نیستند دلیل خاص و مشخصی برای شروع فوبیاها به یاد بیاورند .فوبیای خاص معمولاً در اوایل کودکی به وجود می‌آید .و در اکثر کیس‌ها قبل از ۱۰ سالگی آغاز می‌شود .سن میانه (median age) برای شروع بین ۷ تا ۱۱ سالگی است  و متوسط   (mean) سن حدود ۱۰ سالگی است . فوبیاهای خاص موقعیتی ،در مقایسه با فوبیاهای خاص محیط های طبیعی ، فوبیاهای خاص حیوانات، یا فوبیای خاص خون /زخم /آمپول معمولا در سنین بالاتری شروع می‌شوند .فوبیاهای خاصی که در کودکی و نوجوانی شروع می‌شوند احتمالا در همان دوران از لحاظ شدت نوسان دارند ( گاهی خفیف‌تر و گاهی شدیدتر میشوند ). با این حال، معمولاً از شدت فوبیاهای خاصی که در بزرگسالی ادامه می یابند کاسته نمی‌شود.

(توجه : اصطلاح into adulthood به معنای “در بزرگسالی” است نه” تا بزرگسالی “تا بزرگسالی یعنی فرد اختلال را تا ۱۸ سالگی دارد و وقتی بزرگسال می‌شود اختلال از بین می‌رود!) به هنگام دياگنوز كردن فوبیای خاص در کودکان باید به دو موضوع توجه داشت . اولا ،کودکان خردسال ممکن است ترس و اضطراب خود را با گریه کردن، قشقرق راه انداختن ،خشک شدن سر جای خود (freezing) یا چسبیدن به بزرگترها ، نشان دهند.  ثانيا ،کودکان خردسال معمولاً قادر نیستند .

مفهوم اجتناب (the concept of avoidanc)  را درک کنند . بنابراین، درمانگر باید از والدین ، معلمان و سایر کسانی که کودک را خوب می‌شناسند اطلاعات بیشتری کسب کند . ترس‌های شدید در کودکان خردسال بسیار رایج هستند اما معمولاً موقت هستند و عملکرد آنها را صرفاً به اندازه کمی مختل می کنند و بنابراین، مناسب با مرحله رشدى آنها محسوب می شوند. در چنین کیس‌هایی، نباید کودک را مبتلا به فوبیای خاص اعلام کرد .اگر درمانگر در نظر دارد کودک را مبتلا به فوبیای خاص اعلام کند، بسیار مهم است که درجه مختل شدن عملکرد و مدت ترس، اضطراب یا اجتناب را مورد سنجش قرار دهد .و این موضوع را در نظر بگیرد که آیا ترس ، اضطراب یا اجتناب مشاهده شده از مرحلة رشدی کودک انتظار میرود یا نه. با اینکه شیوع فوبیای خاص در افراد سالمند کمتر است ، باز هم یکی از رایج ترین اختلالاتی است که در اواخر عمر تجربه می‌شود .به هنگام دیاگنوز فوبیای خاص در سالمندان باید به چندین موضوع توجه داشت :

(۱) احتمال این که سالمندان فوبیاهای خاص محیط طبیعی و همچنین، فوبیای افتادن بر زمین را نشان دهند بیشتر است .

(۲)  در سالمندان ؛فوبیای خاص ( مثل همه اختلالات اضطرابی ) معمولاً به همراه مشکلات پزشکی روی می دهد، مثل بیماری عروق کرونری قلب ،بیماری انسداد ریوی مزمن و بیماری پارکینسون .

(۳) احتمال اینکه سالمندان سمیتوم های اضطراب را به عارضه های پزشکی ربط دهند بیشتر است .

(۴) احتمال اینکه سالمندان اضطراب را به شیوه ای غیر معمول نشان دهند بیشتر است( مثلا، هم سمپتوم‌های اضطراب و هم سمپتوم‌های افسردگی را گزارش دهند) و به همین دلیل، احتمال اینکه مبتلا به اختلال اضطراب نامشخص یا ( unspecified anxiety disorder )  تشخیص داده شوند بیشتر است . علاوه بر همه این‌ها حضور فوبیای خاص در سالمندان با کاهش کیفیت زندگی همراه است و ممکن است به صورت یک ریسک فاکتور برای اختلال نوروکاگنیتیو عمده عمل کند . با اینکه اکثر فوبیاهای خاص در کودکی و نوجوانی شروع می‌شوند، احتمال شروع فوبیای خاص در هر سنی وجود دارد که معمولاً در نتیجه تجربه های تروماتیک است. برای مثال، فوبیای گیر کردن چیزی در گلو بعد از تجربه کردن این واقعه، که فرد را تا مرز خفگی می‌برد ، در هر سنی می‌تواند شروع شود .

عوامل خطر و پیش آگهی  :

عوامل خلق و خویی ،ریسک فاکتورهای خلق و خوبی برای فوبیای خاص ،مثل هيجان پذيریِ منفى ( نوروتیزم ) یا بازداری رفتاری، برای سایر اختلالات اضطرابی نیز ریسک فاکتور هستند. ( هیجان پذیری منفی، negative affectivity یا همان نوروتیزم ( neuroticism )، یعنی مستعد بودن برای تجربه کردن هیجان‌های منفی ( negative emotions  ).

عوامل محیطی، ریسک فاکتورهای محیطی برای فوبیاهای خاص ،مثل محافظت کردن بیش از حد والدین از فرزندان، از دست دادن پدر و یا مادر، جدایی از والدین و بدرفتاری فیزیکی و سوا استفاده جنسی، معمولاً سایر اختلالات اضطرابی را نیز پیش بینی می‌کنند. همانطور که قبلا گفته شد، مواجه شدن‌های منفی (negative encounters) یا تروماتیک (traumatic encounters ) با محرک‌های فوبیک گاهی( نه همیشه ) قبل از شروع فوبیای خاص تجریه می‌شوند.

 عوامل ژنتیک و فیزیولوژیک، ممکن است یک آسیب پذیری ژنتیک در مقابل بعضی انواع فوبیاهای خاص وجود داشته باشد ( مثلا، وقتی یکی از بستگان درجه یک به یک فوبیای خاص مبتلا است، حتمال این که فرد به همان نوع فوبیای خاص مبتلا باشد، بیشتر از احتمال ابتلای او به سایر فوبیاهای خاص است و این احتمال، از لحاظ آماری معنادار است ). مطالعات دوقلوها به بررسی وراثت پذیری تک تک ساب تایپ‌های ترس‌ها و فوبیاها پرداخته اند و نشان داده‌اند که فوبیای حیوانات تقریباً ۳۲٪ ، فوبیای خون، زخم و آمپول %33 و فوبیای اجتماعی ۲۵٪ وراثت پذیری دارد.

 مسائل تشخیصی مرتبط با فرهنگ ،در ایالات متحد آمریکا ، زردپوستان و آمریکای لاتینی‌ها در مقایسه با سفیدپوستان غیر آمریکای لاتینی و سیاهپوستان شیوع کمتری را در مورد فوبیای خاص گزارش می‌دهند. شیوع ساب‌تایپ‌های فوبیای خاص از ایالتی به ایالت دیگر متفاوت است .

مسائل تشخیصی مرتبط با جنس و جنسیت:

فوبیاهای حیوان، محیط طبیعی و موقعیت‌های خاص عمدتا در زنان بیشتر دیده می‌شود در حالی که فوبیای خون، زخم، آمپول به طور تقریباً مساوی در زنان و مردان مشاهده می‌شود. متوسط سن ِشروع فوبیای خاص در کودکی بین دختر بچه ها و پسربچه ها و بین زنان و مردان تفاوت ندارد.

توجه: در قسمت” شیوع” در چند پاراگراف بالاتر DSM_5_TR،  می‌گوید: در انواع فرعی این اختلال ،زنان با فراوانی بیشتری از مردان این اختلالات را تجربه می‌کنند، ما در قسمت “مسائل تشخیصی مرتبط با جنس و جنسیت” می‌گوید: “ فوبیای خون، زخم ،آمپول به طور تقریباً مساوی در زنان و مردان مشاهده می‌شود “.

رابطه با افکار خودکشی و رفتارهای انتحاری:

طبق داده های حاصل از نظر سنجی ملی در ایالات متحده آمریکا فوبیای خاص هم با افکار خودکشی و هم با اقدام به خودکشی ( رفتارهای انتحاری ) ارتباط دارد. فوبیای خاص همچنین با عبور از مرحله فکر خودکشی به اقدام به خودکشی نیز رابطه دارد . برای افراد ۱۴ تا ۲۴ ساله در جامعه ،یک مطالعه آینده نگر بزرگ در یک دوره ۱۰ ساله در آلمان نشان داد که ۳۰ درصد خودکشی هایی که اولین بار انجام می‌شوند قابل انتساب به فوبیای خاص هستند.

پیامدهای فوبیای خاص در عملکرد افراد:

افراد مبتلا به فوبیای خاص مثل افراد مبتلا به سایر اختلالات اضطرابی و اختلالات مصرف مواد و الکل ،در عملکرد روانی اجتماعی دچار مشکلاتی می‌شوند و کیفیت زندگی پایین می‌آید که شامل مشکلاتی در عملکرد شغلی و روابط میان فردی نیز هستند . در سالمندان ،نقص عملکردی ممکن است در وظایف رسیدگی و مراقبت (caregiving duties) و فعالیت‌های داوطلبانه مشاهده شود . همچنین، ترس از به زمین افتادن در سالمندان می‌تواند به کاهش تحرک و کاهش عملکرد جسمی و اجتماعی منجر شود و ممکن است باعث شود پرستارانی برای کمک به آنها استخدام شوند تا به صورت رسمی و غیررسمی در خانه به آنها رسیدگی کنند. رنج شخصی و نقص عملکردي ناشي از فوبیاهای خاص معمولاً با افزایش تعداد محرک های فوبیک افزایش می‌یابد ، بنابراین، کسی که از چهار محرک فوبیک میترسد ،در مقایسه با کسی که فقط از یک محرک فوبیک می ترسد، با احتمال بیشتری در نقش شغلی یا اجتماعی خود دچار مشکل می‌شود و کیفیت زندگی او پایین‌تر است. افراد مبتلا به فوبیای خاص خون، زخم، آمپول معمولاً دوست ندارند به پزشک مراجعه کنند حتی وقتی که یک مشکل پزشکی حضور دارد. علاوه بر آن، ترس از استفراغ کردن و گیر کردن چیزی در گلو و خفه شدن ممکن است باعث شود افراد به مقدار قابل توجهی کمتر غذا بخورند .

تشخیص افتراقی:

آگورافوبیا، فوبیای خاص موقعیتی (ترس مرضی از بعضی موقعیت های خاص) ممکن است از لحاظ سمپتوم‌های بالینی به آگورافوبیا شبیه باشد زیرا این دو اختلال در بسیاری از موقعیت‌ها به صورت مشترک روی می‌دهند( مثلا، پرواز با هواپیما، فضاهای بسته، آسانسور ). اگر فرد فقط از یک موقعیت آگورافوبیک بترسد، می‌توان او را مبتلا به فوبیای خاص نوع موقعیتی اعلام کرد. اگر فرد از دو یا چند موقعیت آگورافوبیک بترسد، احتمالا به آگورافوبیا مبتلا است. برای مثال ، ترس از هواپیما یا آسانسور با یک موقعیت آگورافوبیک به نام” حمل و نقل عمومی” همپوشانی دارد . فردی را که از هواپیما و آسانسور می ترسد اما از سایر موقعیت های آگورافوبیک نمی‌ترسد می‌توان مبتلا به فوبیای خاص ،نوع موقعیتی اعلام کرد. ترس از هواپیما ، آسانسور و ازدحام مردم با دو موقعیت آگورافوبیک به نام‌های “استفاده از سیستم حمل و نقل عمومی” و” ایستادن در صف یا قرار داشتن در ازدحام” همپوشانی دارد . فردی را که از هواپیما، آسانسور و ازدحام می‌ترسد می‌توان مبتلا به آگورافوبیا دانست. معیار B در جدول معیارهای DSM_5 برای آگورافوبیا می‌گوید که فرد از موقعیت‌هایی می‌ترسد که فکر می‌کند در صورت وقوع سمپتوم های پنیک مانند یا سایر سمپتوم‌های زمین‌گیر کننده یا خجالت آور ،فرار کردن از آنها ممکن است دشوار باشد یا نیروی کمکی به آسانی به آنجا دسترسی نداشته باشد. در تفکیک آگورافوبیا از فوبیای خاص، این معیار ( معیار  Bدر جدول معیارهای تشخیصی آگورافوبیا ) نیز می تواند مفید واقع شود. اگر فرد از این موقعیت‌ها به دلایل دیگری غیر از ناتوانی در قرار کردن یا کمک گرفتن بترسد. مثلا ،ترس از اینکه مبادا توسط یک شی یا یک موقعیت به طور مستقیم آسیب ببیند ( مثل ترس از سقوط هواپیما ،ترس از گاز گرفته شدن توسط یک حیوان)، مبتلا دانستن او به یک فوبیای خاص احتمالا دیاگنوز صحیح خواهد بود.

اختلال اضطراب اجتماعی :

 اگر فرد از موقعیت‌های خاصی بترسد صرفاً به این دلیل که ممکن است مورد ارزیابی منفی دیگران قرار گیرد ، به جای فوبیای خاص باید مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی اعلام شود.

 اختلال اضطراب جدایی :

 اگر فرد از موقعیت‌های خاصی بترسد صرفاً به این دلیل که از یک مراقب اصلی یا یک عزیز دلبسته جدا می‌شود. به جای فوبیای خاص باید مبتلا به اختلال اضطراب جدایی اعلام شود .

اختلال وحشت زدگی ( پتیک دیسوردر) :  در افراد مبتلا به فوبیای خاص وقتی با موقعیت یا شیئی که از آن می ترسند مواجه می‌شوند ممکن است حملات پنیک را تجربه  کنند .اگر حملات پنیک فقط در واکنش به یک شی یا یک موقعیت خاص روی دهند، می‌توان  فرد را مبتلا به فوبیای خاص اعلام کرد، در حالی که اگر فرد حملات پنیک غیر منتظره را نیز تجربه کند( بدون این که واکنشی باشند به یک شی یا موقعیت فوبیک خاص)، باید او را مبتلا به اختلال وحشت زدگی ( پنیک ) اعلام کرد .

اختلال وسواسی_ جباری :

اگر ترس یا اضطراب اصلی فرد از یک شی یا یک موقعیت در نتیجه بعضی وسواسها به وجود آمده باشد( مثلا، ترس از خون در نتیجة افكار وسواسی درباره آلوده شدن به ویروس‌های بیماری زایی که از طریق خون حمل و نقل می‌شوند( مثلا HIV  ) ، ترس از رانندگی در نتیجه تصاویر ذهنی وسواس آمیز درباره آسیب رساندن به دیگران) و اگر سایر معیارهای لازم برای اختلال وسواسی اجباری برآورده شده باشند باید فرد را مبتلا به اختلال وسواسی_ اجباری اعلام کرد.

 اختلالات مرتبط با تروما و استرس :

اگر فوبیای فرد بعد از یک رویداد تروماتیک به وجود آمده باشد، باید اختلال استرس پس از تروما ( PTSD) ) را به عنوان دیاگنوز احتمالی در نظر گرفت. با این حال، رویدادهای تروماتیک هم قبل از PTSD و هم قبل از فوبیای خاص می‌توانند به وقوع بپیوندند . در چنین مواردی، فرد را فقط زمانی می‌توان مبتلا به فوبیای خاص اعلام کرد که همه معیارهای لازم برای PTSD برآورده نشده باشند.

 اختلالات خورد و خوراک:

اگر رفتارهای اجتنابی فرد صرفاً به اجتناب از غذا و محرک‌های مرتبط با غذا محدود می‌شوند ، نباید او را مبتلا به فوبیای خاص اعلام کرد در چنین مواردی باید آنورکسیا نروزا یا بولیمیا نروزا را به عنوان اختلال احتمالی در نظر گرفت.

 اختلال طیف اسکیزوفرنی و سایر اختلالات سایکوتیک:

وقتی که ترس و اجتناب قابل انتساب به تفکر دیلوژنال هستند ( آنطورکه در اسکیزوفرنی و در اختلال طیف اسکیزوفرنی و سایر اختلالات سایکوتیک شاهد هستیم)، نمی‌توان فرد را مبتلا به فوبیای خاص اعلام کرد.

کاموربیدیتی:

فوبیای خاص به ندرت در ستینگ‌های پزشکی /بالینی ( medical _clinic _setting ) درغیاب سایر اختلالات روانی مشاهده می‌شود و بیشتر در ستینگ‌های سلامت روانی غیر پزشکی ( nonmedical mental health setting ) مشاهده می‌شود . فوبیای خاص به طور فراوان با انواع دیگر اختلالات همراه است .به علت شروع فوبیای خاص در سنین پایین این اختلال معمولا اولین اختلالی است که به وجود می‌آید(قبل از سایر اختلالاتی که با آن کاموربید هستند). افراد مبتلا به فوبیای خاص بیشتر در خطر ابتلا به سایر اختلالات هستند. از جمله ،سایر اختلالات اضطرابی، اختلالات افسردگی و دوقطبی، اختلالات مرتبط با مواد، اختلال سوماتیک سمپتوم و اختلالات مرتبط با آن و اختلالات شخصیت( مخصوصاً اختلال شخصیت وابسته ).

تفاوت  Temporary  و  Temporally

 Temporary به معنای موقت، به طور موقت و Temporally  به معنای زمانی است.

 معنی جمله زیر در کتاب DSM_5

Because of early onset, specific phobia is typically the temporally primary disorder.

این است:  به علت شروع فوبیای خاص در سنین پایین، این اختلال معمولاً اولین اختلالی است که به وجود می‌آید. ( ابتدا این اختلال به وجود می‌آید و بعد از آن، سایر اختلالات کاموربید با آن) جمله زیر، زیر که در یکی از ترجمه های   DSM_5   رویت شده است، غلط ،عجیب و حیرت آور است. فوبی خاص به علت شروع زودهنگام ،معمولاً به طور موقت اختلال اصلی است!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *